ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخنان آتشین سید حسن نصرالله خطاب به ملک سلمان:
شاه! تروریست تویی نه حزبالله
گروه جهان/ سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در سخنانی به مناسبت دومین سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، ضمن تجلیل از این شهدا، عربستان را آلت دست امریکا معرفی کرد و خطاب به شاه عربستان تأکید کرد: «جناب شاه تروریست تویی نه حزبالله.»
به گزارش خبرگزاری فارس، سید حسن نصرالله در آغاز سخنرانی خود با اشاره به مسائل داخلی لبنان ماهیت سخنرانی دوشنبه شب خود را مسائل خاورمیانه عنوان کرد و سپس به تشریح وضعیت خاورمیانه و مقاومت در این منطقه پرداخت. وی سپس با اشاره به حوادث عراق گفت: «امریکای قاتل داعش را به وجود آورد تا بتواند بهانهای برای بازگشت به عراق پیدا کند. پس از آن، همه شهرهای عراق در معرض سقوط قرار گرفت و امریکا به بهانه داعش، بهعنوان مدافع به عراق بازگشت.» دبیر کل حزب با تأکید بر اینکه در این سالها هزاران عملیات تروریستی در عراق صورت گرفت و هزاران نفر نیز کشته شدند، افزود: «اجساد مردم عراق، خیابانها را پر کرده بود و نایف بن عبدالعزیز ولیعهد پیشین عربستان سعودی در یک نشست عمومی از هزاران سعودی گفت که برای عملیات انتحاری به عراق رفتند... وزارت کشور عراق نیز گفت که عربستان، هزاران انتحاری را به عراق فرستاد.» وی همچنین تفکرات داعش را برخاسته از عربستان سعودی دانست و گفت: «محمد بن سلمان میگوید امریکا از عربستان خواست که طی دهها سال گذشته در راستای گسترش تفکر وهابیت در جهان اسلام و سایر کشورها تلاش کند و عربستان نیز این را پذیرفت. موضع رسمی عربستان حمایت از اشغال عراق توسط داعش بود. عربستان، انتحاریها و خودروهای انتحاری را به عراق گسیل کرد و جوانان خود را برای کشتار جوانان و کودکان عراقی در جریان عملیاتهای انتحاری فرستاد، ولی ایران، جوانان خود را فرستاد تا در همه استانهای عراق، از مردم این کشور دفاع کنند. لذا چگونه میتوان بین شهید و قاتل، تفاوت قائل نشد؟ در حالی که برخی وانمود میکنند که ایران دشمن است و عربستان دوست.»
دبیر کل حزبالله سپس ضمن طرح این پرسش که چه کسی پشت گروههای مسلحی که در لبنان آمدند ایستاده بود، گفت: «در رأس همه آنان، عربستان بود. عربستان در رأس کسانی بود که در این توطئه جهانی که منطقه ما را هدف گرفته، سهیم بود.»
وی با اشاره به سخنرانی اخیر ملک سلمان شاه سعودی که در بخشی از آن خطاب به لبنانیها گفت، مردم و مسئولان در مقابل هیمنه تروریستی حزبالله بایستند، خطاب به وی تأکید کرد: «جناب شاه تروریست تویی نه حزبالله. آن تروریستی که اندیشه تکفیری داعشی را به لبنان فرستاد تو بودی. تروریستی که انتحاریها را به عراق فرستاد، تو بودی. تروریستی که هفت سال مردم یمن را دارد میکشد تو هستی. تروریستی که در همه جنگهای امریکا کنارش ایستاده تا جنایات ضدبشریاش را حمایت کند، تو هستی. حزبالله تروریست نیست. حزبالله، مقاوم و مدافع و ملیگرا و با شرافت است که از وطن و امت و اهل و مردم و مقدساتش حمایت میکند... حزبالله کسی است که در کنار حاج قاسم جنگید.»
دبیر کل حزبالله همچنین به مسائل یمن و جنایات عربستان در این کشور پرداخت و گفت: «در یمن هم وضعیت همین است. در جنگ یمن نیز، امریکا عامل است و عربستان مجری...عربستان آلت دست امریکا در جنگ علیه یمن است... امریکا اینها [کشورهای عربی] را میدوشد و آنها را به جان هم میاندازد. کارش که تمام میشود میگوید خب حالا با هم صلح کنید و خوب باشید. نگاه کنید به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که چگونه از اتحاد خلیجی سخن میگویند... در هر جایی که این قاتل حضور داشته باشد، وضعیت همین است.» دبیر کل حزبالله با بیان اینکه امریکا مسئول تمام جنایات رژیم صهیونیستی در منطقه و فلسطین بوده و مسئول تمام جنایات این رژیم در لبنان است، خاطرنشان کرد: «جنگ، غارت و کشتارهای اسرائیل در لبنان، مسئولیتش بر عهده امریکاست... چگونه به این کشور، بهعنوان دوست نگاه کنیم. دو میلیون انسان در نوار غزه، محاصره هستند ولی همه کشورها سکوت کردهاند. برخی [عربها] میروند و با صهیونیستها روابط خود را عادی میکنند.» وی در ادامه به مسأله حمایت امریکا از داعش در سوریه پرداخت و گفت: «واشنگتن، پایگاه التنف را بهعنوان پادگانی برای داعش قرار داده است تا دمشق را تهدید کند... در سوریه صدها نفر قربانی این بحران شدند... چه کسی پشت این است؟ فلان کشور خلیجی یا فلان کشور آسیایی یا داعش یا النصره؟ به اعتراف مسئولان عربی از جمله حمد بن جاسم که نخستوزیر سابق قطر است خودش در تلویزیون گفت که سفیر وقت امریکا در سوریه که در ترکیه بود، پول میداد و نقش [عوامل بحران در سوریه] را توزیع میکرد.» وی با بیان اینکه در سوریه شاهد مقاومت مردمی هستیم و این مسأله بهترین راه اخراج امریکاست، خاطرنشان کرد: «در یمن هم همینطور است. با وجود انصارالله و مردم یمن جایی برای حضور امریکاییها نیست... سرنوشت امریکاییها، خروج از منطقه است.»
خشم عربستان و حامیان آن از «نصرالله»
سخنان تند و بیسابقه دبیر کل حزبالله لبنان درباره عربستان و پادشاه آن با واکنش سفیر عربستان در لبنان و همچنین برخی مقامات لبنان که حامی عربستان هستند و از واکنشهای احتمالی این کشور هراس دارند، مواجه شد. به گزارش «شفق نیوز»، «ولید البخاری»، سفیر عربستان در لبنان در توئیتی «نصرالله» را به دروغگویی متهم کرد و بدون اینکه بتواند دلیلی برای این اتهام خود بیاورد، نوشت: «خورشید طلوع خواهد کرد.» «عبدالرحمن بن مساعد بن عبدالعزیز» از شاهزادگان سعودی نیز ادعاهایی مشابه را بیان کرد. در حالی که اظهارات «سید حسن نصرالله» در واقع پاسخ وی به هجمههای عربستان علیه حزبالله لبنان و فشارهای ریاض بر بیروت بود، نخستوزیر و رئیس جمهوری لبنان از در حمایت از عربستان در آمدند. آنان که به اعتقاد ناظران نگران واکنش عربستان و تلاش آن برای گرد آوردن جمع کوچکی از کشورهای عربی علیه بیروت بودند در سخنان خود تلاش کردند، دل سعودی را به دست آورند.
به گزارش ایسنا به نقل از «النهار»، رئیسجمهور لبنان بر موضع رسمی این کشور درباره روابط با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از جمله عربستان تأکید کرد و گفت: ما به موضع خود درباره روابط با کشورهای عربی و بینالمللی از جمله کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و در رأس آن عربستان پایبند هستیم. این تمایل باید دو طرفه باشد چرا که به نفع لبنان و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است. «نجیب میقاتی»، نخستوزیر لبنان نیز با طرح این ادعا که «آنچه نصرالله علیه عربستان گفت نشان دهنده موضع دولت و قشر وسیعی از مردم لبنان نیست.» گفت: «ما همیشه خواستار حل اختلافات عربی و آسیب نرساندن به روابط لبنان با کشورهای عربی بویژه عربستان بودهایم و از این منظر درخواست ما این است که موضوع سیاست خارجی روی میز گفتوگو قرار گیرد تا لبنان از پیامدهای مسائل بیفایده در امان بماند.»
این سخنان با واکنش فراکسیون پارلمانی حزبالله لبنان همراه شد. «حسن فضلالله»، عضو فراکسیون وفاداری به مقاومت و نماینده حزبالله لبنان در پارلمان این کشور گفت: «ما منتظر بودیم که میقاتی برای عزت کشورش در برابر توهینهای سعودیها به لبنانیها اقدام کند. اما او با وجود امتیازاتی که (به عربستان) داد، بر خلاف عرف حتی یک تماس هم از سوی سفیر عربستان نداشت.» وی افزود: «گرایش مقاومت به میهنپرستی و لبنان، نیازی به تأیید کسی ندارد.»
به گزارش خبرگزاری فارس، سید حسن نصرالله در آغاز سخنرانی خود با اشاره به مسائل داخلی لبنان ماهیت سخنرانی دوشنبه شب خود را مسائل خاورمیانه عنوان کرد و سپس به تشریح وضعیت خاورمیانه و مقاومت در این منطقه پرداخت. وی سپس با اشاره به حوادث عراق گفت: «امریکای قاتل داعش را به وجود آورد تا بتواند بهانهای برای بازگشت به عراق پیدا کند. پس از آن، همه شهرهای عراق در معرض سقوط قرار گرفت و امریکا به بهانه داعش، بهعنوان مدافع به عراق بازگشت.» دبیر کل حزب با تأکید بر اینکه در این سالها هزاران عملیات تروریستی در عراق صورت گرفت و هزاران نفر نیز کشته شدند، افزود: «اجساد مردم عراق، خیابانها را پر کرده بود و نایف بن عبدالعزیز ولیعهد پیشین عربستان سعودی در یک نشست عمومی از هزاران سعودی گفت که برای عملیات انتحاری به عراق رفتند... وزارت کشور عراق نیز گفت که عربستان، هزاران انتحاری را به عراق فرستاد.» وی همچنین تفکرات داعش را برخاسته از عربستان سعودی دانست و گفت: «محمد بن سلمان میگوید امریکا از عربستان خواست که طی دهها سال گذشته در راستای گسترش تفکر وهابیت در جهان اسلام و سایر کشورها تلاش کند و عربستان نیز این را پذیرفت. موضع رسمی عربستان حمایت از اشغال عراق توسط داعش بود. عربستان، انتحاریها و خودروهای انتحاری را به عراق گسیل کرد و جوانان خود را برای کشتار جوانان و کودکان عراقی در جریان عملیاتهای انتحاری فرستاد، ولی ایران، جوانان خود را فرستاد تا در همه استانهای عراق، از مردم این کشور دفاع کنند. لذا چگونه میتوان بین شهید و قاتل، تفاوت قائل نشد؟ در حالی که برخی وانمود میکنند که ایران دشمن است و عربستان دوست.»
دبیر کل حزبالله سپس ضمن طرح این پرسش که چه کسی پشت گروههای مسلحی که در لبنان آمدند ایستاده بود، گفت: «در رأس همه آنان، عربستان بود. عربستان در رأس کسانی بود که در این توطئه جهانی که منطقه ما را هدف گرفته، سهیم بود.»
وی با اشاره به سخنرانی اخیر ملک سلمان شاه سعودی که در بخشی از آن خطاب به لبنانیها گفت، مردم و مسئولان در مقابل هیمنه تروریستی حزبالله بایستند، خطاب به وی تأکید کرد: «جناب شاه تروریست تویی نه حزبالله. آن تروریستی که اندیشه تکفیری داعشی را به لبنان فرستاد تو بودی. تروریستی که انتحاریها را به عراق فرستاد، تو بودی. تروریستی که هفت سال مردم یمن را دارد میکشد تو هستی. تروریستی که در همه جنگهای امریکا کنارش ایستاده تا جنایات ضدبشریاش را حمایت کند، تو هستی. حزبالله تروریست نیست. حزبالله، مقاوم و مدافع و ملیگرا و با شرافت است که از وطن و امت و اهل و مردم و مقدساتش حمایت میکند... حزبالله کسی است که در کنار حاج قاسم جنگید.»
دبیر کل حزبالله همچنین به مسائل یمن و جنایات عربستان در این کشور پرداخت و گفت: «در یمن هم وضعیت همین است. در جنگ یمن نیز، امریکا عامل است و عربستان مجری...عربستان آلت دست امریکا در جنگ علیه یمن است... امریکا اینها [کشورهای عربی] را میدوشد و آنها را به جان هم میاندازد. کارش که تمام میشود میگوید خب حالا با هم صلح کنید و خوب باشید. نگاه کنید به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که چگونه از اتحاد خلیجی سخن میگویند... در هر جایی که این قاتل حضور داشته باشد، وضعیت همین است.» دبیر کل حزبالله با بیان اینکه امریکا مسئول تمام جنایات رژیم صهیونیستی در منطقه و فلسطین بوده و مسئول تمام جنایات این رژیم در لبنان است، خاطرنشان کرد: «جنگ، غارت و کشتارهای اسرائیل در لبنان، مسئولیتش بر عهده امریکاست... چگونه به این کشور، بهعنوان دوست نگاه کنیم. دو میلیون انسان در نوار غزه، محاصره هستند ولی همه کشورها سکوت کردهاند. برخی [عربها] میروند و با صهیونیستها روابط خود را عادی میکنند.» وی در ادامه به مسأله حمایت امریکا از داعش در سوریه پرداخت و گفت: «واشنگتن، پایگاه التنف را بهعنوان پادگانی برای داعش قرار داده است تا دمشق را تهدید کند... در سوریه صدها نفر قربانی این بحران شدند... چه کسی پشت این است؟ فلان کشور خلیجی یا فلان کشور آسیایی یا داعش یا النصره؟ به اعتراف مسئولان عربی از جمله حمد بن جاسم که نخستوزیر سابق قطر است خودش در تلویزیون گفت که سفیر وقت امریکا در سوریه که در ترکیه بود، پول میداد و نقش [عوامل بحران در سوریه] را توزیع میکرد.» وی با بیان اینکه در سوریه شاهد مقاومت مردمی هستیم و این مسأله بهترین راه اخراج امریکاست، خاطرنشان کرد: «در یمن هم همینطور است. با وجود انصارالله و مردم یمن جایی برای حضور امریکاییها نیست... سرنوشت امریکاییها، خروج از منطقه است.»
خشم عربستان و حامیان آن از «نصرالله»
سخنان تند و بیسابقه دبیر کل حزبالله لبنان درباره عربستان و پادشاه آن با واکنش سفیر عربستان در لبنان و همچنین برخی مقامات لبنان که حامی عربستان هستند و از واکنشهای احتمالی این کشور هراس دارند، مواجه شد. به گزارش «شفق نیوز»، «ولید البخاری»، سفیر عربستان در لبنان در توئیتی «نصرالله» را به دروغگویی متهم کرد و بدون اینکه بتواند دلیلی برای این اتهام خود بیاورد، نوشت: «خورشید طلوع خواهد کرد.» «عبدالرحمن بن مساعد بن عبدالعزیز» از شاهزادگان سعودی نیز ادعاهایی مشابه را بیان کرد. در حالی که اظهارات «سید حسن نصرالله» در واقع پاسخ وی به هجمههای عربستان علیه حزبالله لبنان و فشارهای ریاض بر بیروت بود، نخستوزیر و رئیس جمهوری لبنان از در حمایت از عربستان در آمدند. آنان که به اعتقاد ناظران نگران واکنش عربستان و تلاش آن برای گرد آوردن جمع کوچکی از کشورهای عربی علیه بیروت بودند در سخنان خود تلاش کردند، دل سعودی را به دست آورند.
به گزارش ایسنا به نقل از «النهار»، رئیسجمهور لبنان بر موضع رسمی این کشور درباره روابط با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از جمله عربستان تأکید کرد و گفت: ما به موضع خود درباره روابط با کشورهای عربی و بینالمللی از جمله کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و در رأس آن عربستان پایبند هستیم. این تمایل باید دو طرفه باشد چرا که به نفع لبنان و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است. «نجیب میقاتی»، نخستوزیر لبنان نیز با طرح این ادعا که «آنچه نصرالله علیه عربستان گفت نشان دهنده موضع دولت و قشر وسیعی از مردم لبنان نیست.» گفت: «ما همیشه خواستار حل اختلافات عربی و آسیب نرساندن به روابط لبنان با کشورهای عربی بویژه عربستان بودهایم و از این منظر درخواست ما این است که موضوع سیاست خارجی روی میز گفتوگو قرار گیرد تا لبنان از پیامدهای مسائل بیفایده در امان بماند.»
این سخنان با واکنش فراکسیون پارلمانی حزبالله لبنان همراه شد. «حسن فضلالله»، عضو فراکسیون وفاداری به مقاومت و نماینده حزبالله لبنان در پارلمان این کشور گفت: «ما منتظر بودیم که میقاتی برای عزت کشورش در برابر توهینهای سعودیها به لبنانیها اقدام کند. اما او با وجود امتیازاتی که (به عربستان) داد، بر خلاف عرف حتی یک تماس هم از سوی سفیر عربستان نداشت.» وی افزود: «گرایش مقاومت به میهنپرستی و لبنان، نیازی به تأیید کسی ندارد.»
جمعه، پنجاه و چهارمین سالروز درگذشت جهان پهلوان
تختی هرگز نمیمیرد
آدرینا ورشینگر/ جمعه پیش رو پنجاه و چهارمین سالروز درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختی است. اسطوره کشتی و ورزش ایران که 17 دی 1346 جان به جان آفرین تسلیم کرد. چهرهای که با وجود سپری شدن بیش از نیم قرن از مرگ او اما همچنان نام و یادش در اذهان مردم و علاقهمندان به ورزش جاری است تا این بیت شیخ اجل که «سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز/ مرده آن است که نامش به نکویی نبرند» درباره تختی مصداق پیدا کند. علاقهمندان هرساله در قبرستان قدیمی ابنبابویه در شهر ری بر سر مزار آقاتختی جمع میشوند تا از مرام پهلوانی و فتوت یاد کنند. تختی که متولد ۵ شهریور ۱۳۰۹ در تهران بود و در 37 سالگی درگذشت، در مسابقات جهانی 1951 به همراه همتیمیهایش برندگان اولین مدالهای بینالمللی تاریخ کشتی ایران بودند. از سویی او به همراه امامعلی حبیبی در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن، نخستین مدالهای طلای تاریخ ورزش ایران در المپیک را کسب کردند. تختی 2 مدال نقره المپیک، 2 مدال طلا و 2 نقره جهانی و یک طلای بازیهای آسیایی هم دارد تا یکی از پرافتخارترین کشتیگیران ایران باشد. با این حال، فعالیتهای اجتماعی و سیاسی آقاتختی بود که او را از دیگر کشتیگیران متمایز کرد. ستارهای که پس از زلزله بوئین زهرا که دهها هزار کشته و مجروح داشت، کمکهای فراوانی برای آسیبدیدگان جمعآوری کرد و با بلندگو شخصاً از مردم میخواست تا به هموطنان زلزلهزدهشان هر چه در توان دارند، کمک کنند. او از دهه 30 هم وارد سیاست شد و به شورای مرکزی جبهه ملی ایران راه یافت. تختی که از نزدیکان مرحوم آیتالله طالقانی به شمار میرفت، هنگام درگذشت محمد مصدق به تهدید مأموران نظامی و امنیتی مبنی بر خودداری از سفر به احمدآباد گوش فرا نداد و به افسران میگفت «دستگیرم کنید» با این همه اما تختی چهرهای است که او را نماد جوانمردی در ورزش ایران مینامند. اسطورهای که الگوی بسیاری از جوانان ورزشکار است و هرگز نمیمیرد!
گزارش «ایران» از نقش بانکها در رسیدن نقدینگی به بالای 4 هزار هزار میلیارد تومان
بانکهای خصوصی پشتپرده جهشهای ارزی
5 بانک خصوصی در سال 97 حدود 30 هزار میلیارد تومان از افزایش نرخ ارز سود کردند
ابوالفضل بساکی
کارشناس ارشد اقتصاد دانشگاه تهران
از سال 1397 موتور رشد نقدینگی بسیار سرعت گرفت بهطوری که رقم نقدینگی از1900 هزار میلیارد تومان سال 1397 به 3921 هزار میلیارد تومان در پایان شهریور سال 1400 رسیده که در مقایسه با شهریور سال گذشته 1/39 درصد رشد داشته است اما نگرانکنندهتر از افزایش میزان نقدینگی، اختلاف فاحش رشد آن از میزان تولید در کشور است بهطوری که براساس اطلاعات بانک مرکزی در دهه نود و تا شهریور 1400، متوسط نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کشور به اندازه یک درصد بوده اما در همین زمان متوسط رشد نقدینگی 4/29 درصد بوده است. نتیجه این موضوع افزایش مداوم نرخ تورم در سالهای قبل بوده است.
نگرانی دیگر در این حوزه این است با اینکه میزان نقدینگی بسیار افزایش یافت اما بهدلیل نبود قواعد تنظیمی مناسب و بازدارنده از جمله مالیاتگیری از فعالیتهای غیرمولدی همچون خرید و فروش ارز، طلا، سکه و ملک، نقدینگی به جای اینکه در خدمت بخشهای حقیقی و مولد اقتصادی قرار بگیرد به سمت این بخشها حرکت کرده است. نتیجه این موضوع ایجاد حباب قیمتی در ارز، سکه، طلا و ملک و سرایت آن به کل اقتصاد بوده است؛ اتفاقی که همواره شاهد آن در سالهای قبل بودهایم. نکته جالب این است که در همین زمان و با افزایش روزافزون میزان نقدینگی در کشور بسیاری از بخشهای تولیدی، منابع مالی لازم برای شروع یا ادامه فعالیتهای خود را در اختیار نداشتند.
افزایش نقدینگی بهدنبال خلق پول شبکه بانکی
امروزه تلقی اینکه فقط بانک مرکزی عرضهکننده پول است و میتواند نقدینگی خلق کند اشتباه است، بلکه تغییرات در عرضه پول ناشی از فعالیتهای بانک مرکزی، بانکها یا مردم است. در واقع میتوان گفت این بانکهای تجاری هستند که بخش اعظم پول و نقدینگی را خلق میکنند. بر همین اساس میتوان گفت یکی از علل اصلی افزایش نقدینگی در سالهای اخیر، خلق پول توسط شبکه بانکی بخصوص بانکهای خصوصی بوده است که خود را در قالب افزایش بدهی شبکه بانکی به بانک مرکزی (که یکی از اقسام تشکیل دهنده پایهپولی است) نشان داده است.
به منظور فهم بهتر موضوع باید فرایند خلق پول بانکها توضیح داده شود. به طور مختصر میتوان گفت هر پرداختی که توسط بانک صورت میگیرد (تسهیلاتدهی، سرمایهگذاری مستقیم و پرداخت سود به سپردهها) خلق پول یا اعتبار است. هر پولی که به بانکها برمیگردد (دریافت اصل و سود تسهیلات، دریافت اصل و سود مبالغ سرمایهگذاری شده) در واقع نوعی محو پول است. حال اگر خلق پول بیشتر از محو آن باشد میتوان گفت خلق پول اتفاق افتاده و نقدینگی افزایش یافته است.
اصلیترین معیار بانکها برای وامدهی یا سرمایهگذاری (به معنای دیگر همان خلق پول) انتظار آنها از میزان سودده بودن خلقپول است. در واقع اگر هزینه تجهیز منابع و ذخایر برای بانکها از میزان سود انتظاری آنها در تسهیلاتدهی و سرمایهگذاری کمتر باشد بانک ترجیح میدهد اقدام به سرمایهگذاری یا وامدهی کند.(خلق پول کند)
دو روش اصلی تجهیز منابع برای بانکها، استقراض در بازار بین بانکی و استقراض از بانک مرکزی است. در واقع در هریک از این روشها بانک باید نرخ بهرهای را پرداخت نماید. اگر این نرخ از نرخ سودآوری بانکها در خلقپول کمتر باشد بانک ترجیح میدهد با خلق پول جدید، تسهیلات دهد یا خود به طور مستقیم سرمایهگذاری نماید.
اگر بانکها نتوانند در بازار بین بانکی منابع مورد نیاز خود را فراهم کنند، در نتیجه به منابع بانک مرکزی مراجعه میکنند که باید از پنجره تنزیل بانک مرکزی استفاده کرده و به طور مستقیم از بانک مرکزی و در مقابل پرداخت بهره و ارائه وثیقه اقدام به استقراض ذخایر کند. چنانچه بانک نتواند از بانک مرکزی ذخایر استقراض کند، در نهایت مجبور به اضافه برداشت میشود که نرخ آن بسیار بالاتر از نرخ بهره در پنجره تنزیل بانک مرکزی است. در این حالت بدهی شبکه بانکی به بانک مرکزی افزایش مییابد. در واقع در این حالت شبکه بانکی باعث شده است که بانک مرکزی پایه پولی را افزایش دهد.
رشد فزاینده بدهی شبکه بانکی به بانک مرکزی از سال 1386 شروع شده است بهطوری که در پایان سال 1386 نسبت به سال 1384 میزان بدهی شبکه بانکی به بانک مرکزی رشد 225 درصدی را تجربه کرده و بعد از سال 1386 نیز این رشد فزاینده تا الان ادامهدار است بهطوری که میزان بدهی بانکها به بانک مرکزی از 4 هزار میلیارد تومان سال 1384 به 125 هزار میلیارد تومان تا شهریورماه 1400 رسیده است.
از سال 1381 که بانکهای خصوصی ایجاد شدند و فعالیت خود را شروع کردند، بعد از آن میزان بدهی این بانکهای خصوصی به بانک مرکزی به طور فزایندهای رشد کرده است. رشد بدهی بانکها و مؤسسات خصوصی به بانک مرکزی به گونهای بوده است که از 5/2 هزار میلیارد تومان در سال 1390 به 69 هزار میلیارد تومان تا شهریور 1400 رسیده است. در واقع میتوان گفت میزان بدهی بانکها و مؤسسات اعتباری خصوصی در دهه 90 تقریباً 25 برابر شده است. براساس نمودار (میزان بدهی بانکهای دولتی و خصوصی به بانک مرکزی) میتوان گفت در سالهای اخیر افزایش بدهی بانکهای خصوصی به بانک مرکزی اثرات قابل ملاحظهای بر رشد پایه پولی داشته است. سهم بانکهای خصوصی در افزایش پایه پولی از زیر 10 درصد در سالهای ابتدایی دهه 90 به بالای 50 درصد در سالهای اخیر افزایش یافته و در عین حال سهم بانکهای دولتی از بالای 90 درصد به حدود 40 درصد کاهش یافته است، البته باید به این موضوع نیز اشاره کرد که در دستهبندی بانکها نیز تغییراتی ایجاد شده است که این موضوع در بالا رفتن بدهی بانکهای خصوصی نسبت به بانکهای دولتی نیز اثرگذار بوده که نباید نادیده گرفته شود.
بنگاهداری بانکها، علت افزایش بدهی بانکهای خصوصی به بانک مرکزی
همانطور که گفته شد معیار بانکها از سرمایهگذاری یا اعطای تسهیلات، میزان سودآوری آن است. در کشور نیز بهدلیل نبود قواعد نظارتی و عدم وجود نظام مالیاتی کارآمد، سود دریافتی در بخشهای غیرمولد بسیار افزایش یافت. این موضوع انگیزه بانکها برای ورود به این بخشها و سرمایهگذاری در آن را بسیار افزایش داد. در واقع میتوان گفت این وضعیت باعث شده است شبکه بانکی بخصوص بانکهای خصوصی به بنگاهداری روی بیاورند. به همین دلیل میزان اضافه برداشت شبکه بانکی از بانک مرکزی افزایش یافت که منجر به زیاد شدن پایه پولی شد.
در واقع برخی اوقات ورود بانکها به این بخشها خود باعث ایجاد حباب و جهشهای قیمتی در آن میشود. این جهشهای قیمتی میزان سود دریافتی بانکها را افزایش میدهد. پنج بانک خصوصی در سال ۹۷ حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان از افزایش نرخ ارز سود کسب کردهاند. این رقم در سال ۹۸ به ۱۳ هزار میلیارد تومان و در سال ۹۹ به ۶۰ هزار میلیارد تومان رسیده است؛ این اعداد نشان میدهد چه کسانی پشت جهشهای ارزی هستند.
ورود بانکها به عرصه بنگاهداری با پدیدههایی همانند پرداخت تسهیلات به شرکتهای صوری با سرمایههای اندک، اعطای تسهیلات کلان به ذینفعان واحد برای مقاصد نامشخص، پرداخت تسهیلات به شرکتهای زیرمجموعه و مصرف تسهیلات در پروژههای تجاری مانند ایرانمال همراه شده است.
وقتی بانک در این مسیر قرار میگیرد باعث میشود تسهیلات بانکها به بخش غیرمولد تزریق شود. طبق آخرین آمار بانک مرکزی60 تا ۶۵ درصد سپردههای بانکی در بانکهای خصوصی است. در این شرایط انحراف تسهیلات بانکی از بخشهای مولد به غیرمولد از طریق بانکهای خصوصی، مشکلات اساسی ایجاد میکند. بر اساس آمار بانک مرکزی، 60 درصد تسهیلاتی که بانکهای خصوصی دادهاند به بخشهای خدمات و بازرگانی بوده است درحالی که خدمات در ایران پیشرفته و ناشی از صنایع نیست بلکه دلالی و سفتهبازی است. در سال 1399 حدود ۵۵۰ هزار میلیارد تومان از سوی بانکهای خصوصی به بخش خدمات تسهیلات داده شده که با کل بودجه کشور در سال 1398 برابری میکرد.
افزایش پایه پولی بهدنبال رقابت بانکهای خصوصی برای جذب ذخایر
علت دیگری که بدهی شبکه بانکی به بانک مرکزی را افزایش میدهد و باعث میشود پایه پولی و نقدینگی افزایش یابد پرداخت نرخهای سود بالا به سپردههاست. پس از اینکه بانکهای خصوصی ایجاد شدند، رقابتی بین آنها بر سر جذب نقدینگی شکل گرفت. نتیجه این رقابت افزایش نرخ سود بانکی بوده است. وقتی بانک به سپردههای موجود سود میدهد در واقع پول جدیدی خلق میکند. در این شرایط بانکها اگر منابع و ذخایر لازم برای پرداخت سود را نداشته باشند مجبور هستند از بانک مرکزی قرض بگیرند و اضافه برداشت نمایند.
در واقع میتوان گفت در سالهای اخیر افزایش سود سپردههای بانکی از یک سو و رکود اقتصادی از سوی دیگر موجب شد بانکها برای پرداخت سود سپردهها مجبور به خلق پول شوند که در نهایت منجر به اضافه برداشت بانکها از بانک مرکزی شد.
از لحاظ فنی و ترازنامهای میتوان گفت خلق پول برای پرداخت بهره به منزله خلق بدهی بدون مابهازای دارایی است؛ در حالی که خلق پول برای وامدهی جدید قادر است در کنار افزایش حجم بدهی، با سرمایهگذاری در بخش حقیقی و تبدیل شدن پول خلق شده به درآمد عوامل تولید (افزایش قدرت خرید) دارایی و توان بازپرداخت بدهی را تقویت کند.
نبود برخورد جدی بانک مرکزی با بانکهای متخلف
کنترل بانک مرکزی بر شبکه بانکی در موضوع اضافه برداشت، فقط به دریافت نرخ بهرهای بهعنوان جریمه از بانکها خلاصه شده است و اقدام تنبیهی دیگری در کار نیست. در واقع میتوان گفت در سالهای اخیر نبود برخورد جدی بانک مرکزی در اضافه برداشت بانکها باعث شده است که شبکه بانکی برای خلق پول خود هیچ محدودیتی قائل نباشند و تا آنجایی که ترجیح میدهند خلق پول برای آنها سودآور است به این عمل ادامه دهند.
راهکارهای هدایت تسهیلات به سمت فعالیتهای مولد
همانطور که بیان شد مهمترین چالش بعد از ایجاد بانکهای خصوصی، افزایش پایه پولی و نقدینگی توسط این بانکها بوده است، اما باید توجه داشت که این موضوع نباید ضرورت وجود بانکهای خصوصی را زیر سؤال ببرد. حضور بانکهای خصوصی با توجه به مزایایی که دارند برای پیشبرد امر تولید و سرمایهگذاری در کشور میتواند بسیار حائز اهمیت باشد.
حضور و فعالیت بانکهای خصوصی، نیازمند زیرساختهای درست و ضرورت نظارت دقیق بر بانکهای خصوصی و شرکتهای تابعه آنها است. با توجه به اینکه بخش زیادی از سپردهها در این بانکها قرار دارند اگر بتوان تسهیلات اعطایی توسط این بانکها را به سمت امور تولیدی و مولد سوق داد کمک زیادی به تأمین مالی فعالیتهای اقتصادی و افزایش سرمایهگذاریهای مؤثر در کشور صورت میگیرد. در این راستا ابتدا باید سرعت موتور نقدینگی توسط بانکها را کند کرد و بعد از آن با اتخاذ سیاستهای مطلوب، اعتبارات خلق شده توسط بانکها را به سمت بخشهای تولیدی و مولد سوق داد البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که برای موفقیت در این زمینه نیاز به قوانین جدیدی نیست بلکه اگر قوانین موجود با نظارت دقیقتر بانک مرکزی بر شبکه بانکی بخوبی اعمال شود نتیجه مدنظر حاصل میشود. مهمترین اقداماتی که در این زمینه میتوان انجام داد به شرح زیر است:
افزایش نظارت بر عملکرد شبکه بانکی و اعمال محدودیت بر ترازنامه بانکهای ناسالم
بانک مرکزی میتواند رشد ترازنامه بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی را برحسب وضعیت مالی و نوع مأموریت آنها تعدیل کند، بهگونهای که برای بانکهای با وضعیت مالی نامناسب محدودیت بیشتری و برای بانکهای با وضعیت مالی مناسبتر، محدودیت کمتری اعمال کند. در شرایط فعلی که ترازنامه نظام بانکی دچار ناترازی شدید است، کنترل مقداری رشد ترازنامه نظام بانکی یکی از اصلیترین ابزارهای کنترل رشد خلق نقدینگی است.
کنترل اعطای تسهیلات کلان بانکها به افراد مرتبط و شرکتهای زیرمجموعه خود
به منظور کنترل و افزایش نظارت بر تسهیلاتدهی بانکها بخصوص به افراد و شرکتهای وابسته و همچنین هدایت مؤثر آن به سمت بخشهای مولد اقدامات زیر میتواند مفید باشد:
- تسهیلات داده شده توسط بانکها برای بانک مرکزی و عموم مردم توسط سامانههای برخط باید شفاف شود.
- طراحی سامانه جامع، متمرکز و یکپارچه ذینفع واحد و اتصال منسجم بین این سامانه به سامانههای مختلف
- ایجاد سیستم اعتبارسنجی مناسب و اخذ وثایق کافی از متقاضیان
- افزایش شدت برخورد بانک مرکزی با متخلفان و ابربدهکاران
جلوگیری از ورود بانکها و شرکتهای زیرمجموعه آنها به بخشهای غیرمولد و سوداگری
در این زمینه میتوان اقدامات زیر را انجام داد:
- شفافسازی صورتهای مالی بانکها و شرکتهای زیرمجموعه آنها
- افزایش هزینه تجهیز منابع برای بانکها با افزایش نرخ بهره اضافه برداشت بانکها و تعیین سقف برای آن
- وضع قوانین مالیاتی تنظیمی جدید همانند مالیات بر عایدی سرمایه با هدف کاهش سودآوری در بخشهای غیر مولد و سوداگری
- تعیین پروژههای بزرگ و ملی و الزام بانکها به اختصاص تسهیلات به این پروژه
این مکانیزم بهصورت مستقیم از طریق تعیین پروژه هدف (با مشخصه بزرگ مقیاس بودن و پیشران توسعه بودن) و الزام بانکها به رعایت آنها به کارگرفته میشود. در این مکانیزم میتوان با ابزارهایی (نرخ ذخیره قانونی و نرخ تسهیلاتدهی) که در دست بانک مرکزی است مشوقهای لازم به منظور تبعیت بانکها از این سیاست را ایجاد کرد.
کارشناس ارشد اقتصاد دانشگاه تهران
از سال 1397 موتور رشد نقدینگی بسیار سرعت گرفت بهطوری که رقم نقدینگی از1900 هزار میلیارد تومان سال 1397 به 3921 هزار میلیارد تومان در پایان شهریور سال 1400 رسیده که در مقایسه با شهریور سال گذشته 1/39 درصد رشد داشته است اما نگرانکنندهتر از افزایش میزان نقدینگی، اختلاف فاحش رشد آن از میزان تولید در کشور است بهطوری که براساس اطلاعات بانک مرکزی در دهه نود و تا شهریور 1400، متوسط نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کشور به اندازه یک درصد بوده اما در همین زمان متوسط رشد نقدینگی 4/29 درصد بوده است. نتیجه این موضوع افزایش مداوم نرخ تورم در سالهای قبل بوده است.
نگرانی دیگر در این حوزه این است با اینکه میزان نقدینگی بسیار افزایش یافت اما بهدلیل نبود قواعد تنظیمی مناسب و بازدارنده از جمله مالیاتگیری از فعالیتهای غیرمولدی همچون خرید و فروش ارز، طلا، سکه و ملک، نقدینگی به جای اینکه در خدمت بخشهای حقیقی و مولد اقتصادی قرار بگیرد به سمت این بخشها حرکت کرده است. نتیجه این موضوع ایجاد حباب قیمتی در ارز، سکه، طلا و ملک و سرایت آن به کل اقتصاد بوده است؛ اتفاقی که همواره شاهد آن در سالهای قبل بودهایم. نکته جالب این است که در همین زمان و با افزایش روزافزون میزان نقدینگی در کشور بسیاری از بخشهای تولیدی، منابع مالی لازم برای شروع یا ادامه فعالیتهای خود را در اختیار نداشتند.
افزایش نقدینگی بهدنبال خلق پول شبکه بانکی
امروزه تلقی اینکه فقط بانک مرکزی عرضهکننده پول است و میتواند نقدینگی خلق کند اشتباه است، بلکه تغییرات در عرضه پول ناشی از فعالیتهای بانک مرکزی، بانکها یا مردم است. در واقع میتوان گفت این بانکهای تجاری هستند که بخش اعظم پول و نقدینگی را خلق میکنند. بر همین اساس میتوان گفت یکی از علل اصلی افزایش نقدینگی در سالهای اخیر، خلق پول توسط شبکه بانکی بخصوص بانکهای خصوصی بوده است که خود را در قالب افزایش بدهی شبکه بانکی به بانک مرکزی (که یکی از اقسام تشکیل دهنده پایهپولی است) نشان داده است.
به منظور فهم بهتر موضوع باید فرایند خلق پول بانکها توضیح داده شود. به طور مختصر میتوان گفت هر پرداختی که توسط بانک صورت میگیرد (تسهیلاتدهی، سرمایهگذاری مستقیم و پرداخت سود به سپردهها) خلق پول یا اعتبار است. هر پولی که به بانکها برمیگردد (دریافت اصل و سود تسهیلات، دریافت اصل و سود مبالغ سرمایهگذاری شده) در واقع نوعی محو پول است. حال اگر خلق پول بیشتر از محو آن باشد میتوان گفت خلق پول اتفاق افتاده و نقدینگی افزایش یافته است.
اصلیترین معیار بانکها برای وامدهی یا سرمایهگذاری (به معنای دیگر همان خلق پول) انتظار آنها از میزان سودده بودن خلقپول است. در واقع اگر هزینه تجهیز منابع و ذخایر برای بانکها از میزان سود انتظاری آنها در تسهیلاتدهی و سرمایهگذاری کمتر باشد بانک ترجیح میدهد اقدام به سرمایهگذاری یا وامدهی کند.(خلق پول کند)
دو روش اصلی تجهیز منابع برای بانکها، استقراض در بازار بین بانکی و استقراض از بانک مرکزی است. در واقع در هریک از این روشها بانک باید نرخ بهرهای را پرداخت نماید. اگر این نرخ از نرخ سودآوری بانکها در خلقپول کمتر باشد بانک ترجیح میدهد با خلق پول جدید، تسهیلات دهد یا خود به طور مستقیم سرمایهگذاری نماید.
اگر بانکها نتوانند در بازار بین بانکی منابع مورد نیاز خود را فراهم کنند، در نتیجه به منابع بانک مرکزی مراجعه میکنند که باید از پنجره تنزیل بانک مرکزی استفاده کرده و به طور مستقیم از بانک مرکزی و در مقابل پرداخت بهره و ارائه وثیقه اقدام به استقراض ذخایر کند. چنانچه بانک نتواند از بانک مرکزی ذخایر استقراض کند، در نهایت مجبور به اضافه برداشت میشود که نرخ آن بسیار بالاتر از نرخ بهره در پنجره تنزیل بانک مرکزی است. در این حالت بدهی شبکه بانکی به بانک مرکزی افزایش مییابد. در واقع در این حالت شبکه بانکی باعث شده است که بانک مرکزی پایه پولی را افزایش دهد.
رشد فزاینده بدهی شبکه بانکی به بانک مرکزی از سال 1386 شروع شده است بهطوری که در پایان سال 1386 نسبت به سال 1384 میزان بدهی شبکه بانکی به بانک مرکزی رشد 225 درصدی را تجربه کرده و بعد از سال 1386 نیز این رشد فزاینده تا الان ادامهدار است بهطوری که میزان بدهی بانکها به بانک مرکزی از 4 هزار میلیارد تومان سال 1384 به 125 هزار میلیارد تومان تا شهریورماه 1400 رسیده است.
از سال 1381 که بانکهای خصوصی ایجاد شدند و فعالیت خود را شروع کردند، بعد از آن میزان بدهی این بانکهای خصوصی به بانک مرکزی به طور فزایندهای رشد کرده است. رشد بدهی بانکها و مؤسسات خصوصی به بانک مرکزی به گونهای بوده است که از 5/2 هزار میلیارد تومان در سال 1390 به 69 هزار میلیارد تومان تا شهریور 1400 رسیده است. در واقع میتوان گفت میزان بدهی بانکها و مؤسسات اعتباری خصوصی در دهه 90 تقریباً 25 برابر شده است. براساس نمودار (میزان بدهی بانکهای دولتی و خصوصی به بانک مرکزی) میتوان گفت در سالهای اخیر افزایش بدهی بانکهای خصوصی به بانک مرکزی اثرات قابل ملاحظهای بر رشد پایه پولی داشته است. سهم بانکهای خصوصی در افزایش پایه پولی از زیر 10 درصد در سالهای ابتدایی دهه 90 به بالای 50 درصد در سالهای اخیر افزایش یافته و در عین حال سهم بانکهای دولتی از بالای 90 درصد به حدود 40 درصد کاهش یافته است، البته باید به این موضوع نیز اشاره کرد که در دستهبندی بانکها نیز تغییراتی ایجاد شده است که این موضوع در بالا رفتن بدهی بانکهای خصوصی نسبت به بانکهای دولتی نیز اثرگذار بوده که نباید نادیده گرفته شود.
بنگاهداری بانکها، علت افزایش بدهی بانکهای خصوصی به بانک مرکزی
همانطور که گفته شد معیار بانکها از سرمایهگذاری یا اعطای تسهیلات، میزان سودآوری آن است. در کشور نیز بهدلیل نبود قواعد نظارتی و عدم وجود نظام مالیاتی کارآمد، سود دریافتی در بخشهای غیرمولد بسیار افزایش یافت. این موضوع انگیزه بانکها برای ورود به این بخشها و سرمایهگذاری در آن را بسیار افزایش داد. در واقع میتوان گفت این وضعیت باعث شده است شبکه بانکی بخصوص بانکهای خصوصی به بنگاهداری روی بیاورند. به همین دلیل میزان اضافه برداشت شبکه بانکی از بانک مرکزی افزایش یافت که منجر به زیاد شدن پایه پولی شد.
در واقع برخی اوقات ورود بانکها به این بخشها خود باعث ایجاد حباب و جهشهای قیمتی در آن میشود. این جهشهای قیمتی میزان سود دریافتی بانکها را افزایش میدهد. پنج بانک خصوصی در سال ۹۷ حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان از افزایش نرخ ارز سود کسب کردهاند. این رقم در سال ۹۸ به ۱۳ هزار میلیارد تومان و در سال ۹۹ به ۶۰ هزار میلیارد تومان رسیده است؛ این اعداد نشان میدهد چه کسانی پشت جهشهای ارزی هستند.
ورود بانکها به عرصه بنگاهداری با پدیدههایی همانند پرداخت تسهیلات به شرکتهای صوری با سرمایههای اندک، اعطای تسهیلات کلان به ذینفعان واحد برای مقاصد نامشخص، پرداخت تسهیلات به شرکتهای زیرمجموعه و مصرف تسهیلات در پروژههای تجاری مانند ایرانمال همراه شده است.
وقتی بانک در این مسیر قرار میگیرد باعث میشود تسهیلات بانکها به بخش غیرمولد تزریق شود. طبق آخرین آمار بانک مرکزی60 تا ۶۵ درصد سپردههای بانکی در بانکهای خصوصی است. در این شرایط انحراف تسهیلات بانکی از بخشهای مولد به غیرمولد از طریق بانکهای خصوصی، مشکلات اساسی ایجاد میکند. بر اساس آمار بانک مرکزی، 60 درصد تسهیلاتی که بانکهای خصوصی دادهاند به بخشهای خدمات و بازرگانی بوده است درحالی که خدمات در ایران پیشرفته و ناشی از صنایع نیست بلکه دلالی و سفتهبازی است. در سال 1399 حدود ۵۵۰ هزار میلیارد تومان از سوی بانکهای خصوصی به بخش خدمات تسهیلات داده شده که با کل بودجه کشور در سال 1398 برابری میکرد.
افزایش پایه پولی بهدنبال رقابت بانکهای خصوصی برای جذب ذخایر
علت دیگری که بدهی شبکه بانکی به بانک مرکزی را افزایش میدهد و باعث میشود پایه پولی و نقدینگی افزایش یابد پرداخت نرخهای سود بالا به سپردههاست. پس از اینکه بانکهای خصوصی ایجاد شدند، رقابتی بین آنها بر سر جذب نقدینگی شکل گرفت. نتیجه این رقابت افزایش نرخ سود بانکی بوده است. وقتی بانک به سپردههای موجود سود میدهد در واقع پول جدیدی خلق میکند. در این شرایط بانکها اگر منابع و ذخایر لازم برای پرداخت سود را نداشته باشند مجبور هستند از بانک مرکزی قرض بگیرند و اضافه برداشت نمایند.
در واقع میتوان گفت در سالهای اخیر افزایش سود سپردههای بانکی از یک سو و رکود اقتصادی از سوی دیگر موجب شد بانکها برای پرداخت سود سپردهها مجبور به خلق پول شوند که در نهایت منجر به اضافه برداشت بانکها از بانک مرکزی شد.
از لحاظ فنی و ترازنامهای میتوان گفت خلق پول برای پرداخت بهره به منزله خلق بدهی بدون مابهازای دارایی است؛ در حالی که خلق پول برای وامدهی جدید قادر است در کنار افزایش حجم بدهی، با سرمایهگذاری در بخش حقیقی و تبدیل شدن پول خلق شده به درآمد عوامل تولید (افزایش قدرت خرید) دارایی و توان بازپرداخت بدهی را تقویت کند.
نبود برخورد جدی بانک مرکزی با بانکهای متخلف
کنترل بانک مرکزی بر شبکه بانکی در موضوع اضافه برداشت، فقط به دریافت نرخ بهرهای بهعنوان جریمه از بانکها خلاصه شده است و اقدام تنبیهی دیگری در کار نیست. در واقع میتوان گفت در سالهای اخیر نبود برخورد جدی بانک مرکزی در اضافه برداشت بانکها باعث شده است که شبکه بانکی برای خلق پول خود هیچ محدودیتی قائل نباشند و تا آنجایی که ترجیح میدهند خلق پول برای آنها سودآور است به این عمل ادامه دهند.
راهکارهای هدایت تسهیلات به سمت فعالیتهای مولد
همانطور که بیان شد مهمترین چالش بعد از ایجاد بانکهای خصوصی، افزایش پایه پولی و نقدینگی توسط این بانکها بوده است، اما باید توجه داشت که این موضوع نباید ضرورت وجود بانکهای خصوصی را زیر سؤال ببرد. حضور بانکهای خصوصی با توجه به مزایایی که دارند برای پیشبرد امر تولید و سرمایهگذاری در کشور میتواند بسیار حائز اهمیت باشد.
حضور و فعالیت بانکهای خصوصی، نیازمند زیرساختهای درست و ضرورت نظارت دقیق بر بانکهای خصوصی و شرکتهای تابعه آنها است. با توجه به اینکه بخش زیادی از سپردهها در این بانکها قرار دارند اگر بتوان تسهیلات اعطایی توسط این بانکها را به سمت امور تولیدی و مولد سوق داد کمک زیادی به تأمین مالی فعالیتهای اقتصادی و افزایش سرمایهگذاریهای مؤثر در کشور صورت میگیرد. در این راستا ابتدا باید سرعت موتور نقدینگی توسط بانکها را کند کرد و بعد از آن با اتخاذ سیاستهای مطلوب، اعتبارات خلق شده توسط بانکها را به سمت بخشهای تولیدی و مولد سوق داد البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که برای موفقیت در این زمینه نیاز به قوانین جدیدی نیست بلکه اگر قوانین موجود با نظارت دقیقتر بانک مرکزی بر شبکه بانکی بخوبی اعمال شود نتیجه مدنظر حاصل میشود. مهمترین اقداماتی که در این زمینه میتوان انجام داد به شرح زیر است:
افزایش نظارت بر عملکرد شبکه بانکی و اعمال محدودیت بر ترازنامه بانکهای ناسالم
بانک مرکزی میتواند رشد ترازنامه بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی را برحسب وضعیت مالی و نوع مأموریت آنها تعدیل کند، بهگونهای که برای بانکهای با وضعیت مالی نامناسب محدودیت بیشتری و برای بانکهای با وضعیت مالی مناسبتر، محدودیت کمتری اعمال کند. در شرایط فعلی که ترازنامه نظام بانکی دچار ناترازی شدید است، کنترل مقداری رشد ترازنامه نظام بانکی یکی از اصلیترین ابزارهای کنترل رشد خلق نقدینگی است.
کنترل اعطای تسهیلات کلان بانکها به افراد مرتبط و شرکتهای زیرمجموعه خود
به منظور کنترل و افزایش نظارت بر تسهیلاتدهی بانکها بخصوص به افراد و شرکتهای وابسته و همچنین هدایت مؤثر آن به سمت بخشهای مولد اقدامات زیر میتواند مفید باشد:
- تسهیلات داده شده توسط بانکها برای بانک مرکزی و عموم مردم توسط سامانههای برخط باید شفاف شود.
- طراحی سامانه جامع، متمرکز و یکپارچه ذینفع واحد و اتصال منسجم بین این سامانه به سامانههای مختلف
- ایجاد سیستم اعتبارسنجی مناسب و اخذ وثایق کافی از متقاضیان
- افزایش شدت برخورد بانک مرکزی با متخلفان و ابربدهکاران
جلوگیری از ورود بانکها و شرکتهای زیرمجموعه آنها به بخشهای غیرمولد و سوداگری
در این زمینه میتوان اقدامات زیر را انجام داد:
- شفافسازی صورتهای مالی بانکها و شرکتهای زیرمجموعه آنها
- افزایش هزینه تجهیز منابع برای بانکها با افزایش نرخ بهره اضافه برداشت بانکها و تعیین سقف برای آن
- وضع قوانین مالیاتی تنظیمی جدید همانند مالیات بر عایدی سرمایه با هدف کاهش سودآوری در بخشهای غیر مولد و سوداگری
- تعیین پروژههای بزرگ و ملی و الزام بانکها به اختصاص تسهیلات به این پروژه
این مکانیزم بهصورت مستقیم از طریق تعیین پروژه هدف (با مشخصه بزرگ مقیاس بودن و پیشران توسعه بودن) و الزام بانکها به رعایت آنها به کارگرفته میشود. در این مکانیزم میتوان با ابزارهایی (نرخ ذخیره قانونی و نرخ تسهیلاتدهی) که در دست بانک مرکزی است مشوقهای لازم به منظور تبعیت بانکها از این سیاست را ایجاد کرد.
در پی بارندگی شدید در استانهای فارس هرمزگان، سیستان و بلوچستان و کرمان 8 نفر از هموطنان جان خود را از دست دادند
سیل اشک
نماینده ویژه رئیسجمهور به مناطق سیلزده جنوب کشور رفت
10 و21
طلسم 20 ساله مسیر ریلی شلمچه - بصره شکست
مدیترانه نزدیکتر شد
گروه اقتصادی/ ایران میخواهد با توسعه و ساخت شبکههای ریلی ترانزیتی، سهم خود را از حملونقل در منطقه افزایش دهد. در حال حاضر راهآهن ایران در چند نقطه به کشورهای همسایه متصل است اما ساخت و گسترش مسیرهای جدید ترانزیتی ریلی داخلی برای اتصال به خط آهنهای موجود در کشورهای منطقه در دستور کار دولت قرار گرفته است.
در منطقه، ایران با داشتن مرزهای آبی در جنوب و شمال و همچنین داشتن 15 کشور همسایه، موقعیت استراتژیک بینظیری در میان کشورهای همسایه دارد و جابهجایی کالا از مسیر ایران، مورد توجه کشورهای منطقه بوده است. اما توسعه نیافتگی شبکه حملونقل ریلی همیشه مانع اصلی برای استفاده از این موقعیت استراتژیک بوده است. در سند برنامه ششم توسعه، حملونقل ریلی محور توسعه حمل و نقل در کشور قرار گرفته و چشمانداز آینده، تبدیل ایران به مسیر حملونقل ترانزیتی منطقه است. براساس برنامه توسعه راهآهن، شبکه ترانزیتی ریلی ایران مسیر حملونقل کشورهای منطقه میشود.
مسیرهای ترانزیتی ریلی
برای برقراری تعامل با همسایگان، خطوط ریلی ما در برخی مرزها به کشورهای همسایه متصل است. در جنوب شرق، راهآهن ایران از میرجاوه به پاکستان متصل است. در شرق کشور، در سرخس راهآهن ایران به ریل ترکمنستان متصل شده است. اینچهبرون نقطه اتصال بعدی ما به راهآهن ترکمنستان است. آخرین نقطه خط آهن شمال-جنوب خط آهن در دست ساخت آستارا است که راهآهن ایران را از این نقطه به آستارا در جمهوری آذربایجان متصل میکند. این خط ،شبکه ریلی ایران را به روسیه و اروپا متصل میکند. راهآهن جلفا نقطه دیگری است که ما را به نخجوان و از آنجا دوباره به روسیه وصل میکند. کشور دیگری که راهآهن ایران به آن متصل است خط آهن ترکیه است. خط آهن ایران و ترکیه از مرز رازی به هم متصل میشوند. راهآهن خواف-هرات کشور ما را به افغانستان متصل میکند.
اتصال ایران به عراق از دو نقطه
خط ریلی ترانزیتی دیگری که اهمیت زیادی برای مراودات تجاری ایران دارد، اتصال ایران به عراق است. اتصال ریلی ایران به عراق بخشی از مسیر ترانزیتی شرق-غرب است. این کریدور ترانزیت و حملونقل را میان کشورهای آسیا، خاورمیانه، اروپا و آفریقا در برمیگیرد. ایران از کریدور شرق به غرب از طریق عراق- سوریه به دریای مدیترانه و از آنجا به اروپا متصل میشود. خط ریلی ایران قرار است از دو مسیر ریلی کرمانشاه تا مرز خسروی و مسیر شلمچه تا بصره به عراق برسد. مسیر اول از کرمانشاه -اسلام آباد -قصرشیرین تا مرز خسروی در دست ساخت است.این خط قرار است در عراق به ریل خانقین متصل شود.
مسیر شلمچه-بصره
خط ریلی شلمچه-بصره مسیر دیگری است که سالهاست قرار است ایران را از طریق ریل به عراق متصل کند. رستم قاسمی وزیر راه و شهرسازی، در سفر هفته گذشته به عراق، اعلام کرد که ساخت راهآهن ایران از مسیر ریلی شلمچه، به راهآهن عراق از مسیر ریلی بصره، پس از 20 سال مطالعه و گفتوگو بزودی آغاز میشود.
آنطور که وزیر راه و شهرسازی اعلام کرده است ایران۲۰ سال است با عراق برای ساخت راهآهن شلمچه- بصره مذاکره میکند و حتی تفاهمهای بسیار زیادی در ادوار مختلف انجام شده است که هیچگاه به نتیجه مطلوب نرسید اما به گفته قاسمی «طلسم سالها تفاهمنامه و مذاکره شکسته شد و توافقنامهای بین دو کشور امضا شد که یکی از بندهای آن این است که طی یک ماه آینده عملیات اجرایی شروع خواهد شد.»
براساس توافقنامه ریلی ایران و عراق، شرکت راهآهن ایران و راهآهن عراق بهصورت مشترک این پروژه را اجرا میکنند.
سرمایهگذاری مشترک
براساس اظهارات وزیر راه و شهرسازی تا دو سال آینده مسیر ریلی بین ایران و عراق در حد فاصل شلمچه تا بصره برقرار خواهد شد که حدود ۱۲۰ میلیون یورو اعتبار میخواهد. هر کشوری سهم ۵۰ درصدی در این سرمایهگذاری دارد؛ البته ما هیچ حساسیتی نداریم که کدام کشور چقدر در این شرکت مشترک سهم داشته باشد.
قرارداد اخیر امضا شده با عراق با همه تفاهمنامههای گذشته فرق دارد و آن اینکه در این قرارداد زمانبندی مشخصی وجود دارد که مقرر شده تا طرفین نسبت به آن پایبند باشند تا به نحوی درست، عملیات اجرایی آغاز شود.
ساخت پل
مسیر ریلی شلمچه تا بصره 34کیلومتر است. سید میعاد صالحی، مدیرعامل راهآهن، که متولی ساخت راهآهن ایران به عراق است، نیز درخصوص توافقنامه دو شرکت راهآهن ایران و عراق برای ساخت مسیر ریلی شلمچه به بصره گفت: احداث خط ریلی از شلمچه به بصره، در حقیقت تکمیل کریدور گسترده شرق به غرب است که در حال حاضر در آن انقطاع وجود دارد. از ۲۰ سال پیش بهدنبال تحقق این مسیر ریلی بودیم؛ اما به دلایلی انجام نشده است اما در سفر وزیر راه و شهرسازی به عراق، با توجه به جهتگیری دولت سیزدهم مبنی بر اولویت داشتن ارتباط با همسایگان، توافقنامه احداث راهآهن ایران و عراق امضا شد.
وی اظهار کرد: مهمترین گلوگاه این پروژه، احداث یک پل روی رودخانه است که از لحاظ عمرانی حدود یکسال و نیم زمان برای احداث آن پیشبینی شده است. نکته دوم بحث مین روبی است که حدود ۱۵ تا ۲۰ کیلومتر از مسیر است و مین روبی زمان میبرد و تحویل محدوده آن نیز تشریفات خاصی را باید طی کند که در نقشه راه ساخت ریل، به این موضوع نیز پرداخته شده است و بلافاصله بعد از اینکه امضای این تفاهمنامه انجام شد، فرایند اجراسازی آن را آغاز کردهایم.
مزایای اقتصادی
عراق یکی از بزرگترین مقاصد صادراتی ایران است که مرز ریلی با ایران ندارد. از طرف دیگر عراق کشور واسطه میان اتصال ایران به بندر لاذقیه سوریه –مدیترانه و اروپا است. از سوی دیگر با توجه به اینکه حملونقل ریلی با جابهجایی بار بیشتر کم هزینهترین نوع حملونقل است، مصرف سوخت کمتر و آلودگی محیط زیستی کمتری دارد وامنیت آن نسبت به انواع دیگر حمل بار یا مسافر بیشتر است بنابراین راهاندازی خط ریلی میان دو کشور ایران و عراق، هزینههای حملونقل دو کشور را کاهش می دهد. همچنین با توجه به اینکه این مسیر بخشی از کریدور ترانزیتی شرق به غرب است، تکمیل آن عبور و مرور بار و مسافر کشورهای دیگر از مسیر ایران را افزایش میدهد که نتیجه آن کسب درآمدهای ارزی بیشتر است. کارشناسان اقتصادی معتقدند تعامل سازنده با جهان در حوزه حملونقل، از طریق اتصالات ایران به کشورهای همسایه امکانپذیر است.
با تکمیل راهآهن چابهار – زاهدان در مسیر ترانزیتی شمال-جنوب و همچنین ساخت و تکمیل راهآهن شلمچه-بصره در مسیر ترانزیتی شرقی-غربی انتقال کالا از مسیر ایران در اولویت کشورهای منطقه قرار میگیرد.
اهداف راه آهن شلمچه-بصره
اتصال دو کشور ایران و عراق
افزایش مبادلات بازرگانی دو کشور
پوشش سفر به کربلا،نجف و مشهد
ترانزیت ریلی و استفاده از ظرفیت بنادر جنوبی برای حمل و نقل دریایی-ریلی
اتصال به راه آهن سوریه و ایجاد کریدور ریلی سراسری تا سواحل مدیترانه
اتصال کریدورهای داخلی اراک-کرمانشاه-خسروی، دهلران-مهران و خرمشهر به بصره
در منطقه، ایران با داشتن مرزهای آبی در جنوب و شمال و همچنین داشتن 15 کشور همسایه، موقعیت استراتژیک بینظیری در میان کشورهای همسایه دارد و جابهجایی کالا از مسیر ایران، مورد توجه کشورهای منطقه بوده است. اما توسعه نیافتگی شبکه حملونقل ریلی همیشه مانع اصلی برای استفاده از این موقعیت استراتژیک بوده است. در سند برنامه ششم توسعه، حملونقل ریلی محور توسعه حمل و نقل در کشور قرار گرفته و چشمانداز آینده، تبدیل ایران به مسیر حملونقل ترانزیتی منطقه است. براساس برنامه توسعه راهآهن، شبکه ترانزیتی ریلی ایران مسیر حملونقل کشورهای منطقه میشود.
مسیرهای ترانزیتی ریلی
برای برقراری تعامل با همسایگان، خطوط ریلی ما در برخی مرزها به کشورهای همسایه متصل است. در جنوب شرق، راهآهن ایران از میرجاوه به پاکستان متصل است. در شرق کشور، در سرخس راهآهن ایران به ریل ترکمنستان متصل شده است. اینچهبرون نقطه اتصال بعدی ما به راهآهن ترکمنستان است. آخرین نقطه خط آهن شمال-جنوب خط آهن در دست ساخت آستارا است که راهآهن ایران را از این نقطه به آستارا در جمهوری آذربایجان متصل میکند. این خط ،شبکه ریلی ایران را به روسیه و اروپا متصل میکند. راهآهن جلفا نقطه دیگری است که ما را به نخجوان و از آنجا دوباره به روسیه وصل میکند. کشور دیگری که راهآهن ایران به آن متصل است خط آهن ترکیه است. خط آهن ایران و ترکیه از مرز رازی به هم متصل میشوند. راهآهن خواف-هرات کشور ما را به افغانستان متصل میکند.
اتصال ایران به عراق از دو نقطه
خط ریلی ترانزیتی دیگری که اهمیت زیادی برای مراودات تجاری ایران دارد، اتصال ایران به عراق است. اتصال ریلی ایران به عراق بخشی از مسیر ترانزیتی شرق-غرب است. این کریدور ترانزیت و حملونقل را میان کشورهای آسیا، خاورمیانه، اروپا و آفریقا در برمیگیرد. ایران از کریدور شرق به غرب از طریق عراق- سوریه به دریای مدیترانه و از آنجا به اروپا متصل میشود. خط ریلی ایران قرار است از دو مسیر ریلی کرمانشاه تا مرز خسروی و مسیر شلمچه تا بصره به عراق برسد. مسیر اول از کرمانشاه -اسلام آباد -قصرشیرین تا مرز خسروی در دست ساخت است.این خط قرار است در عراق به ریل خانقین متصل شود.
مسیر شلمچه-بصره
خط ریلی شلمچه-بصره مسیر دیگری است که سالهاست قرار است ایران را از طریق ریل به عراق متصل کند. رستم قاسمی وزیر راه و شهرسازی، در سفر هفته گذشته به عراق، اعلام کرد که ساخت راهآهن ایران از مسیر ریلی شلمچه، به راهآهن عراق از مسیر ریلی بصره، پس از 20 سال مطالعه و گفتوگو بزودی آغاز میشود.
آنطور که وزیر راه و شهرسازی اعلام کرده است ایران۲۰ سال است با عراق برای ساخت راهآهن شلمچه- بصره مذاکره میکند و حتی تفاهمهای بسیار زیادی در ادوار مختلف انجام شده است که هیچگاه به نتیجه مطلوب نرسید اما به گفته قاسمی «طلسم سالها تفاهمنامه و مذاکره شکسته شد و توافقنامهای بین دو کشور امضا شد که یکی از بندهای آن این است که طی یک ماه آینده عملیات اجرایی شروع خواهد شد.»
براساس توافقنامه ریلی ایران و عراق، شرکت راهآهن ایران و راهآهن عراق بهصورت مشترک این پروژه را اجرا میکنند.
سرمایهگذاری مشترک
براساس اظهارات وزیر راه و شهرسازی تا دو سال آینده مسیر ریلی بین ایران و عراق در حد فاصل شلمچه تا بصره برقرار خواهد شد که حدود ۱۲۰ میلیون یورو اعتبار میخواهد. هر کشوری سهم ۵۰ درصدی در این سرمایهگذاری دارد؛ البته ما هیچ حساسیتی نداریم که کدام کشور چقدر در این شرکت مشترک سهم داشته باشد.
قرارداد اخیر امضا شده با عراق با همه تفاهمنامههای گذشته فرق دارد و آن اینکه در این قرارداد زمانبندی مشخصی وجود دارد که مقرر شده تا طرفین نسبت به آن پایبند باشند تا به نحوی درست، عملیات اجرایی آغاز شود.
ساخت پل
مسیر ریلی شلمچه تا بصره 34کیلومتر است. سید میعاد صالحی، مدیرعامل راهآهن، که متولی ساخت راهآهن ایران به عراق است، نیز درخصوص توافقنامه دو شرکت راهآهن ایران و عراق برای ساخت مسیر ریلی شلمچه به بصره گفت: احداث خط ریلی از شلمچه به بصره، در حقیقت تکمیل کریدور گسترده شرق به غرب است که در حال حاضر در آن انقطاع وجود دارد. از ۲۰ سال پیش بهدنبال تحقق این مسیر ریلی بودیم؛ اما به دلایلی انجام نشده است اما در سفر وزیر راه و شهرسازی به عراق، با توجه به جهتگیری دولت سیزدهم مبنی بر اولویت داشتن ارتباط با همسایگان، توافقنامه احداث راهآهن ایران و عراق امضا شد.
وی اظهار کرد: مهمترین گلوگاه این پروژه، احداث یک پل روی رودخانه است که از لحاظ عمرانی حدود یکسال و نیم زمان برای احداث آن پیشبینی شده است. نکته دوم بحث مین روبی است که حدود ۱۵ تا ۲۰ کیلومتر از مسیر است و مین روبی زمان میبرد و تحویل محدوده آن نیز تشریفات خاصی را باید طی کند که در نقشه راه ساخت ریل، به این موضوع نیز پرداخته شده است و بلافاصله بعد از اینکه امضای این تفاهمنامه انجام شد، فرایند اجراسازی آن را آغاز کردهایم.
مزایای اقتصادی
عراق یکی از بزرگترین مقاصد صادراتی ایران است که مرز ریلی با ایران ندارد. از طرف دیگر عراق کشور واسطه میان اتصال ایران به بندر لاذقیه سوریه –مدیترانه و اروپا است. از سوی دیگر با توجه به اینکه حملونقل ریلی با جابهجایی بار بیشتر کم هزینهترین نوع حملونقل است، مصرف سوخت کمتر و آلودگی محیط زیستی کمتری دارد وامنیت آن نسبت به انواع دیگر حمل بار یا مسافر بیشتر است بنابراین راهاندازی خط ریلی میان دو کشور ایران و عراق، هزینههای حملونقل دو کشور را کاهش می دهد. همچنین با توجه به اینکه این مسیر بخشی از کریدور ترانزیتی شرق به غرب است، تکمیل آن عبور و مرور بار و مسافر کشورهای دیگر از مسیر ایران را افزایش میدهد که نتیجه آن کسب درآمدهای ارزی بیشتر است. کارشناسان اقتصادی معتقدند تعامل سازنده با جهان در حوزه حملونقل، از طریق اتصالات ایران به کشورهای همسایه امکانپذیر است.
با تکمیل راهآهن چابهار – زاهدان در مسیر ترانزیتی شمال-جنوب و همچنین ساخت و تکمیل راهآهن شلمچه-بصره در مسیر ترانزیتی شرقی-غربی انتقال کالا از مسیر ایران در اولویت کشورهای منطقه قرار میگیرد.
اهداف راه آهن شلمچه-بصره
اتصال دو کشور ایران و عراق
افزایش مبادلات بازرگانی دو کشور
پوشش سفر به کربلا،نجف و مشهد
ترانزیت ریلی و استفاده از ظرفیت بنادر جنوبی برای حمل و نقل دریایی-ریلی
اتصال به راه آهن سوریه و ایجاد کریدور ریلی سراسری تا سواحل مدیترانه
اتصال کریدورهای داخلی اراک-کرمانشاه-خسروی، دهلران-مهران و خرمشهر به بصره
«ایران» از آخرین اخبار مذاکرات رفع تحریم گزارش میدهد
نه به ضربالاجلهای ساختگی
گروه سیاسی/ مذاکرات دور هشتم وین از ششم دیماه آغاز شد و با یک وقفه سه روزه به دلیل تعطیلات سال نو میلادی مجدداً از سیزدهم همین ماه ادامه پیدا کرد. گرچه گفت وگوها بر اساس پیش نویس بدست آمده از وین هفت از سر گرفته شده است اما به طور جدی برای رفع تحریمها و پایبند کردن امریکا به تعهدات خود در سال 2015 ادامه دارد.
یکی از موضوعاتی که تقریباً از ابتدای مذاکرات در زمان دولت جدید ایران به صورت پیوسته توسط رسانهها و برخی مقامات غربی مطرح شده باقی ماندن «زمان محدود» برای مذاکرات است. رابرت مالی نماینده امریکا در امور ایران، آنتونی بلینکن وزیر خارجه امریکا و تروئیکای اروپایی این ادعا را بارها و به اشکال مختلف در مصاحبههای خود اعلام کردهاند. اما در آخرین خبر یک رسانه ادعا کرد که حتی زمان این ضربالاجل هم مشخص شده است. پولیتیکو به نقل از برخی منابع که آنها را «مقامهای نزدیک به مذاکرات» خوانده است، مدعی شد که پنجره مذاکرات تا پایان ماه ژانویه یا اوایل ماه فوریه بسته خواهد شد. البته پولیتیکو به نقل از منابعی دیگر هم عنوان کرد که هیچ تاریخ ثابتی درخصوص زمان توافق در نظر گرفته نشده است. ساعاتی بعد شبکه اسکای نیوز به نقل از یک منبع ایرانی حاضر در مذاکرات وین گزارش داد که هیچ مهلت و ضربالاجلی برای حصول توافق وجود ندارد و آنچه از سوی منابع امریکایی و اروپایی به بیرون درز کرده است، نادرست است.
همچنین نورنیوز نیز خبر داد یک منبع نزدیک به تیم مذاکرهکننده ایران در وین در واکنش به برخی خبرسازیهای رسانههای غربی درخصوص تعیین شدن ضربالاجل در مذاکرات پیشِ رو گفته است: هیچ ضربالاجلی برای به نتیجه رسیدن مذاکرات تعیین نشده و موضوع اصلی برای هیأت مذاکرهکننده ایرانی احقاق حقوق ملت ایران در چارچوب توافقات قبلی است. این منبع افزوده: خبرسازیهایی از این دست که مبنای واقعی ندارد و صرفاً با هدف تحمیل تشنج به فضای مذاکرات انجام میشود تغییری در راهبرد هیأت مذاکرهکننده ایرانی برای رسیدن به «توافق خوب» نخواهد داشت.
قبلاً هم وزارت امور خارجه کشورمان به طور رسمی اعلام کرده بود که ایران ضربالاجلهای ساختگی را نخواهد پذیرفت. با وجود این اما نمیتوان از کارشکنیهای تروئیکای اروپا در مسیر رسیدن به توافق چشمپوشی کرد. آنها با وجود اینکه بیش از یک ماه از شروع فصل جدید مذاکرات گذشته است هیچ ابتکار حقوقی، سیاسی و عملی را برای تضمین تداوم اجرای تعهدات این توافق ارائه ندادهاند و اراده جدی خود را به نمایش نگذاشتهاند.
فشار برای زیادهخواهی
اما به نظر میرسد سناریوی خبرسازیها درخصوص مهم بودن ضربالاجلهای خیالی برای قرار دادن تیم مذاکره کننده ایرانی در شرایط تنگنا باشد. دشمن درصدد است تا ایران را مجبور به کوتاه آمدن از خواستههای بحق کشور و منافع ملی کند. این بازی سیاسی در حالی است که جمهوری اسلامی ایران از ابتدای شروع مذاکرات در دولت پیشین و در عالیترین سطح سیاسی اعلام کرده است که بشدت با فرسایشی شدن گفتوگوها مخالفت دارد و تنها رفع همه تحریمها برای رسیدن به توافق در کنار تضمین و راستی آزمایی را پیگیری میکند. اما تعیین کردن ضربالاجلهای ساختگی و احتمالاً چیدن میوه آن در اقتصاد ایران نتوانسته کارساز واقع شود. به بیان دیگر میتوان گفت نه تنها مسئولین و تیم مذاکره کننده تحت تأثیر این بازی سیاسی قرار نمیگیرند که با عدم گره زدن مشکلات کشور به مذاکرات رفع تحریم کم کم شاهد کم اثر شدن این جنگ روانی در وضعیت اقتصادی کشور هستیم. با وجود اینکه رژیم صهیونیستی تلاش داشته تا با ساختن شبح جعلی جنگ بر سر کشورمان، ایران را در وضعیت ناچاری برای پذیرش توافقی ضعیف و دارای ظرفیت تنش ساز و بحران زا در زمان کم کند، اما این سناریو نیز جواب نداده است و ثبات نسبی در کشور همه این طرحها را شکست داده است.
مذاکرات با جدیت در جریان است
با وجود این فضاسازیها، خبرها نشان از جدیت و پیشرفت در مذاکرات دارد. درشروع مرحله دوم از دور هشتم مذاکرات، علی باقری کنی مذاکره کننده ارشد ایران و انریکه مورا هماهنگ کننده کمیسیون مشترک برجام دیدار و درباره ادامه مسیر جلسات و گفتوگوهای روزهای آتی رایزنی کردند. باقری سپس با نمایندگان سه کشور اروپایی عضو برجام دیدار کرد و مجموع این دو ملاقات حدود دو ساعت به طول انجامید.
ایرنا در این خصوص نوشته است: انریکه مورا، هنگامی که ایران با نمایندگان سه کشور اروپایی دیدار داشت راهی هتل ماریوت که درست مقابل هتل کوبورگ قرار دارد و جلسات گروه ۱+۴ با هیأت امریکایی در آنجا برگزار میشود شد. او پیش از پایان جلسه مذاکره کننده ارشد ایران با طرفهای اروپایی بدون اینکه با رسانهها صحبت کند، دوباره به هتل کوبورگ برگشت. نمایندگان رسانههایی که مقابل هتل کوبورگ رفت و آمد هیأتها را زیر نظر دارند، احتمال دادند که مورا پیامهایی را میان ایران و امریکا رد و بدل کرده است.
این گمانهزنی زمانی تقویت میشود که سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه قبلاً به خبرنگاران گفته بود بین ایران و ایالات متحده مسیر مشخصی برای تبادل نظر وجود دارد. وی بیان داشت که این مسیر مشخص به صورت مکتوب ولی غیر رسمی از طریق هماهنگ کننده کمیسیون مشترک (انریکه مورا) انجام میشود.
ورود معاون وزیر خارجه کره جنوبی به وین
همزمان با مذاکرات رفع تحریم خبرگزاری یونهاپ کره جنوبی دیروز (سهشنبه) گزارش کرد که «چوی جونگ کان» معاون وزیر امور خارجه کره جنوبی وارد فرودگاه بینالمللی «اینچئون» در غرب سئول شد تا برای دیدار با نمایندگان کشورهای عضو برجام و ایالات متحده عازم «وین» پایتخت اتریش شود. خبرگزاری یونهاپ کره جنوبی گزارش کرد که چوی جونگ کان دیروز (۴ ژانویه ۱۴ دی ماه) برای حل مسئله داراییهای مسدود شده جمهوری اسلامی ایران در کره جنوبی، عازم «وین» پایتخت اتریش شد.
بر اساس این گزارش، معاون وزیر خارجه کره جنوبی در سفر کاری خود که از دیروز آغاز شده و تا ۹ ژانویه (۱۹ دی ماه) ادامه خواهد داشت، قصد دارد با نمایندگان کشورهای عضو برجام یعنی ایران، انگلیس، فرانسه، آلمان، چین و روسیه و حتی نماینده ایالات متحده دیدار و رایزنی کند.
علیرغم آن که دولت کره جنوبی عضوی از مذاکرات برجام نیست اما به بهانه تحریمهای ایالات متحده امریکا علیه جمهوری اسلامی، انتقال پولهای بلوکه شده ایران در کره جنوبی را به تعویق انداخته است. بدهی کره جنوبی به ایران در ازای خرید میعانات گازی مجموعاً به ارزش هفت میلیارد دلار است که به بهانه تحریمهای امریکا پرداخت نشده است. مقامهای ایران در این مدت به صراحت به کرهایها گفته بودند که بهانه تراشی آنها برای عدم پرداخت بدهیشان به مردم ایران اصلاً پذیرفتنی نیست. از طرف دیگر، اواخر اسفندماه سال ۱۳۹۹ نیز وزارت خارجه کره جنوبی در بیانیهای اطلاع داده بود که داراییهای مسدود شده ایران بعد از رایزنی با امریکا آزاد خواهند شد.
گفتوگوی دوجانبه ایران و روسیه در وین
رؤسای هیأتهای ایران و روسیه روز گذشته در ادامه رایزنیهای فشرده و دیپلماتیک در وین دیدار و درباره روند مذاکراتی که با محور رفع تحریمها جریان دارد گفتوگو کردند. میخائیل اولیانوف مذاکره کننده ارشد روسیه با انتشار پیامی در توئیتر نوشت: امروز با آقای باقری رئیس هیأت ایرانی دیدار کردم. ما در مورد مسائل اصلی حل نشده که باید در جریان مذاکرات وین حل و فصل شوند، بحث کردیم. وی همچنین در توئیت دیگری به دیدار با انریکه مورا هماهنگ کننده کمیسیون مشترک اشاره کرد و نوشت که دو طرف درباره آخرین وضعیت و امکان پیشرفت مذاکرات وین تبادل نظر کردند.
یکی از موضوعاتی که تقریباً از ابتدای مذاکرات در زمان دولت جدید ایران به صورت پیوسته توسط رسانهها و برخی مقامات غربی مطرح شده باقی ماندن «زمان محدود» برای مذاکرات است. رابرت مالی نماینده امریکا در امور ایران، آنتونی بلینکن وزیر خارجه امریکا و تروئیکای اروپایی این ادعا را بارها و به اشکال مختلف در مصاحبههای خود اعلام کردهاند. اما در آخرین خبر یک رسانه ادعا کرد که حتی زمان این ضربالاجل هم مشخص شده است. پولیتیکو به نقل از برخی منابع که آنها را «مقامهای نزدیک به مذاکرات» خوانده است، مدعی شد که پنجره مذاکرات تا پایان ماه ژانویه یا اوایل ماه فوریه بسته خواهد شد. البته پولیتیکو به نقل از منابعی دیگر هم عنوان کرد که هیچ تاریخ ثابتی درخصوص زمان توافق در نظر گرفته نشده است. ساعاتی بعد شبکه اسکای نیوز به نقل از یک منبع ایرانی حاضر در مذاکرات وین گزارش داد که هیچ مهلت و ضربالاجلی برای حصول توافق وجود ندارد و آنچه از سوی منابع امریکایی و اروپایی به بیرون درز کرده است، نادرست است.
همچنین نورنیوز نیز خبر داد یک منبع نزدیک به تیم مذاکرهکننده ایران در وین در واکنش به برخی خبرسازیهای رسانههای غربی درخصوص تعیین شدن ضربالاجل در مذاکرات پیشِ رو گفته است: هیچ ضربالاجلی برای به نتیجه رسیدن مذاکرات تعیین نشده و موضوع اصلی برای هیأت مذاکرهکننده ایرانی احقاق حقوق ملت ایران در چارچوب توافقات قبلی است. این منبع افزوده: خبرسازیهایی از این دست که مبنای واقعی ندارد و صرفاً با هدف تحمیل تشنج به فضای مذاکرات انجام میشود تغییری در راهبرد هیأت مذاکرهکننده ایرانی برای رسیدن به «توافق خوب» نخواهد داشت.
قبلاً هم وزارت امور خارجه کشورمان به طور رسمی اعلام کرده بود که ایران ضربالاجلهای ساختگی را نخواهد پذیرفت. با وجود این اما نمیتوان از کارشکنیهای تروئیکای اروپا در مسیر رسیدن به توافق چشمپوشی کرد. آنها با وجود اینکه بیش از یک ماه از شروع فصل جدید مذاکرات گذشته است هیچ ابتکار حقوقی، سیاسی و عملی را برای تضمین تداوم اجرای تعهدات این توافق ارائه ندادهاند و اراده جدی خود را به نمایش نگذاشتهاند.
فشار برای زیادهخواهی
اما به نظر میرسد سناریوی خبرسازیها درخصوص مهم بودن ضربالاجلهای خیالی برای قرار دادن تیم مذاکره کننده ایرانی در شرایط تنگنا باشد. دشمن درصدد است تا ایران را مجبور به کوتاه آمدن از خواستههای بحق کشور و منافع ملی کند. این بازی سیاسی در حالی است که جمهوری اسلامی ایران از ابتدای شروع مذاکرات در دولت پیشین و در عالیترین سطح سیاسی اعلام کرده است که بشدت با فرسایشی شدن گفتوگوها مخالفت دارد و تنها رفع همه تحریمها برای رسیدن به توافق در کنار تضمین و راستی آزمایی را پیگیری میکند. اما تعیین کردن ضربالاجلهای ساختگی و احتمالاً چیدن میوه آن در اقتصاد ایران نتوانسته کارساز واقع شود. به بیان دیگر میتوان گفت نه تنها مسئولین و تیم مذاکره کننده تحت تأثیر این بازی سیاسی قرار نمیگیرند که با عدم گره زدن مشکلات کشور به مذاکرات رفع تحریم کم کم شاهد کم اثر شدن این جنگ روانی در وضعیت اقتصادی کشور هستیم. با وجود اینکه رژیم صهیونیستی تلاش داشته تا با ساختن شبح جعلی جنگ بر سر کشورمان، ایران را در وضعیت ناچاری برای پذیرش توافقی ضعیف و دارای ظرفیت تنش ساز و بحران زا در زمان کم کند، اما این سناریو نیز جواب نداده است و ثبات نسبی در کشور همه این طرحها را شکست داده است.
مذاکرات با جدیت در جریان است
با وجود این فضاسازیها، خبرها نشان از جدیت و پیشرفت در مذاکرات دارد. درشروع مرحله دوم از دور هشتم مذاکرات، علی باقری کنی مذاکره کننده ارشد ایران و انریکه مورا هماهنگ کننده کمیسیون مشترک برجام دیدار و درباره ادامه مسیر جلسات و گفتوگوهای روزهای آتی رایزنی کردند. باقری سپس با نمایندگان سه کشور اروپایی عضو برجام دیدار کرد و مجموع این دو ملاقات حدود دو ساعت به طول انجامید.
ایرنا در این خصوص نوشته است: انریکه مورا، هنگامی که ایران با نمایندگان سه کشور اروپایی دیدار داشت راهی هتل ماریوت که درست مقابل هتل کوبورگ قرار دارد و جلسات گروه ۱+۴ با هیأت امریکایی در آنجا برگزار میشود شد. او پیش از پایان جلسه مذاکره کننده ارشد ایران با طرفهای اروپایی بدون اینکه با رسانهها صحبت کند، دوباره به هتل کوبورگ برگشت. نمایندگان رسانههایی که مقابل هتل کوبورگ رفت و آمد هیأتها را زیر نظر دارند، احتمال دادند که مورا پیامهایی را میان ایران و امریکا رد و بدل کرده است.
این گمانهزنی زمانی تقویت میشود که سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه قبلاً به خبرنگاران گفته بود بین ایران و ایالات متحده مسیر مشخصی برای تبادل نظر وجود دارد. وی بیان داشت که این مسیر مشخص به صورت مکتوب ولی غیر رسمی از طریق هماهنگ کننده کمیسیون مشترک (انریکه مورا) انجام میشود.
ورود معاون وزیر خارجه کره جنوبی به وین
همزمان با مذاکرات رفع تحریم خبرگزاری یونهاپ کره جنوبی دیروز (سهشنبه) گزارش کرد که «چوی جونگ کان» معاون وزیر امور خارجه کره جنوبی وارد فرودگاه بینالمللی «اینچئون» در غرب سئول شد تا برای دیدار با نمایندگان کشورهای عضو برجام و ایالات متحده عازم «وین» پایتخت اتریش شود. خبرگزاری یونهاپ کره جنوبی گزارش کرد که چوی جونگ کان دیروز (۴ ژانویه ۱۴ دی ماه) برای حل مسئله داراییهای مسدود شده جمهوری اسلامی ایران در کره جنوبی، عازم «وین» پایتخت اتریش شد.
بر اساس این گزارش، معاون وزیر خارجه کره جنوبی در سفر کاری خود که از دیروز آغاز شده و تا ۹ ژانویه (۱۹ دی ماه) ادامه خواهد داشت، قصد دارد با نمایندگان کشورهای عضو برجام یعنی ایران، انگلیس، فرانسه، آلمان، چین و روسیه و حتی نماینده ایالات متحده دیدار و رایزنی کند.
علیرغم آن که دولت کره جنوبی عضوی از مذاکرات برجام نیست اما به بهانه تحریمهای ایالات متحده امریکا علیه جمهوری اسلامی، انتقال پولهای بلوکه شده ایران در کره جنوبی را به تعویق انداخته است. بدهی کره جنوبی به ایران در ازای خرید میعانات گازی مجموعاً به ارزش هفت میلیارد دلار است که به بهانه تحریمهای امریکا پرداخت نشده است. مقامهای ایران در این مدت به صراحت به کرهایها گفته بودند که بهانه تراشی آنها برای عدم پرداخت بدهیشان به مردم ایران اصلاً پذیرفتنی نیست. از طرف دیگر، اواخر اسفندماه سال ۱۳۹۹ نیز وزارت خارجه کره جنوبی در بیانیهای اطلاع داده بود که داراییهای مسدود شده ایران بعد از رایزنی با امریکا آزاد خواهند شد.
گفتوگوی دوجانبه ایران و روسیه در وین
رؤسای هیأتهای ایران و روسیه روز گذشته در ادامه رایزنیهای فشرده و دیپلماتیک در وین دیدار و درباره روند مذاکراتی که با محور رفع تحریمها جریان دارد گفتوگو کردند. میخائیل اولیانوف مذاکره کننده ارشد روسیه با انتشار پیامی در توئیتر نوشت: امروز با آقای باقری رئیس هیأت ایرانی دیدار کردم. ما در مورد مسائل اصلی حل نشده که باید در جریان مذاکرات وین حل و فصل شوند، بحث کردیم. وی همچنین در توئیت دیگری به دیدار با انریکه مورا هماهنگ کننده کمیسیون مشترک اشاره کرد و نوشت که دو طرف درباره آخرین وضعیت و امکان پیشرفت مذاکرات وین تبادل نظر کردند.
توافق جامع احزاب شیعی برای تشکیل دولت توافقی
وحدت در بیت شیعی
گروه جهان/ پس از روزها کشمکش احزاب عراقی در فرآیند تشکیل دولت جدید این کشور، عصائب اهل الحق از مذاکرات نتیجه بخش چهارچوب همکاری شیعیان با «مقتدی صدر» برای ایجاد دولتی توافقی پرده برداشت.
به گزارش سایت «المعلومه»، «سعد السعدی»، از اعضای جنبش عصائب اهل الحق با تأیید این توافق گفت: «صدر برای بازگشت به چهارچوب همکاری و تشکیل فراکسیون بزرگتر در نخستین نشست پارلمان جدید هیچ پیش شرطی ارائه نکرده است. خروجی دیدار «هادی العامری» به عنوان نماینده چهارچوب همکاری با «مقتدی صدر» مثبت و با دیدگاههای مشترکی همراه بود. طرفین بر همسانسازی نظرات برای تشکیل دولت آینده و تشکیل بزرگترین بلوک شیعیان در مسیر ایجاد دولتی توافقی با حضور همه احزاب نیز موافقت کردند.»
پیشتر نیز «احمد الموسوی»، معاون رهبر جنبش الفتح در بیانیهای با تأیید این توافق اعلام کرد: «براساس مذاکرات چهارچوب همکاری شیعیان و رهبر جنبش صدر مقرر شد کمیتههایی از سوی دو بلــــــــوک برای گزینــــــــش نخست وزیری قدرتمند با برنامهای مشخص وارد میدان شوند.»
در آستانه این مذاکرات، منابع نزدیک به ائتلاف شیعیان، دیدار سوم «هادی العامری» و «مقتدی صدر» را آخرین تلاش ممکن برای توافق با جنبش صدر و انتقال دیدگاههای دو طرف عنوان کرده بودند، چراکه قواعد داخلی چهارچوب همکاری شیعیان با مواضع صدر برای تشکیل دولت حداکثری مغایرت داشت. از طرفی برخی منابع از تمایل رهبران ارشد این ائتلاف برای اتحاد دوباره احزاب شیعی خبر دادند، چراکه هرگونه شکافی در این اتحاد میتوانست به جدایی برخی احزاب و در نهایت به مخاطره افتادن انسجام این ائتلاف بینجامد. شاید همین امر نیز سبب شده بود که طرفین از اعلام زمان دقیق دیدار سوم و کلیدی با «صدر» خودداری کنند. «عالیه نصیف»، عضو ائتلاف دولت قانون از چند روز قبل درباره تصمیم راهبردی چهارچوب همکاری شیعی در قبال جریان صدر مصاحبهای داشت و گفت: «در نشست اخیر سران چهارچوب همکاری در منزل سیدعمار الحکیم، تصمیمی راهبردی و واحد اتخاذ کردند و قرار شد گفتوگو با رهبر جریان صدر ادامه یابد تا چهارچوب بدون جریان صدر و جداگانه در پارلمان حاضر نشود. گرچه در صورت عدم توافق با جریان صدر، چهارچوب با بیش از 90 نماینده بزرگترین فراکسیون در پارلمان به شمار میرود.»
دیدار مهم جنبش صدر با کردها
این شرایط در حالی است که به گزارش سایت «شفق نیوز»، همزمان با این توافق هیأتی عالیرتبه از سوی جنبش صدر به رهبری «حسن العذاری» برای مذاکره با «مسعود بارزانی»، رئیس حزب دموکراتیک کردستان در مقر این حزب حاضر شدند. براساس گزارش دفتر «بارزانی»، محور این گفتوگو شرایط سیاسی عراق، نتایج انتخابات، آماده سازی برای نخستین نشست پارلمان و همچنین بررسی ابعاد دولت آتی عراق بود. همچنین طرفین بر چگونگی رهایی از چالشها و رفع اختلافات میان اربیل و بغداد نیز به بحث و تبادل نظر پرداختند. به گزارش فارس، «هوشیار زیباری» از رهبران حزب دموکراتیک کردستان عراق با ابراز خرسندی از دیدار با هیأت عالیرتبه فراکسیون صدر بر علاقهمندی به توسعه افقهای همکاری و هماهنگی متقابل برای تسریع در تشکیل دولتی که پاسخگوی نیازهای مردم عراق باشد، تأکید کرد.
به گزارش سایت «المعلومه»، «سعد السعدی»، از اعضای جنبش عصائب اهل الحق با تأیید این توافق گفت: «صدر برای بازگشت به چهارچوب همکاری و تشکیل فراکسیون بزرگتر در نخستین نشست پارلمان جدید هیچ پیش شرطی ارائه نکرده است. خروجی دیدار «هادی العامری» به عنوان نماینده چهارچوب همکاری با «مقتدی صدر» مثبت و با دیدگاههای مشترکی همراه بود. طرفین بر همسانسازی نظرات برای تشکیل دولت آینده و تشکیل بزرگترین بلوک شیعیان در مسیر ایجاد دولتی توافقی با حضور همه احزاب نیز موافقت کردند.»
پیشتر نیز «احمد الموسوی»، معاون رهبر جنبش الفتح در بیانیهای با تأیید این توافق اعلام کرد: «براساس مذاکرات چهارچوب همکاری شیعیان و رهبر جنبش صدر مقرر شد کمیتههایی از سوی دو بلــــــــوک برای گزینــــــــش نخست وزیری قدرتمند با برنامهای مشخص وارد میدان شوند.»
در آستانه این مذاکرات، منابع نزدیک به ائتلاف شیعیان، دیدار سوم «هادی العامری» و «مقتدی صدر» را آخرین تلاش ممکن برای توافق با جنبش صدر و انتقال دیدگاههای دو طرف عنوان کرده بودند، چراکه قواعد داخلی چهارچوب همکاری شیعیان با مواضع صدر برای تشکیل دولت حداکثری مغایرت داشت. از طرفی برخی منابع از تمایل رهبران ارشد این ائتلاف برای اتحاد دوباره احزاب شیعی خبر دادند، چراکه هرگونه شکافی در این اتحاد میتوانست به جدایی برخی احزاب و در نهایت به مخاطره افتادن انسجام این ائتلاف بینجامد. شاید همین امر نیز سبب شده بود که طرفین از اعلام زمان دقیق دیدار سوم و کلیدی با «صدر» خودداری کنند. «عالیه نصیف»، عضو ائتلاف دولت قانون از چند روز قبل درباره تصمیم راهبردی چهارچوب همکاری شیعی در قبال جریان صدر مصاحبهای داشت و گفت: «در نشست اخیر سران چهارچوب همکاری در منزل سیدعمار الحکیم، تصمیمی راهبردی و واحد اتخاذ کردند و قرار شد گفتوگو با رهبر جریان صدر ادامه یابد تا چهارچوب بدون جریان صدر و جداگانه در پارلمان حاضر نشود. گرچه در صورت عدم توافق با جریان صدر، چهارچوب با بیش از 90 نماینده بزرگترین فراکسیون در پارلمان به شمار میرود.»
دیدار مهم جنبش صدر با کردها
این شرایط در حالی است که به گزارش سایت «شفق نیوز»، همزمان با این توافق هیأتی عالیرتبه از سوی جنبش صدر به رهبری «حسن العذاری» برای مذاکره با «مسعود بارزانی»، رئیس حزب دموکراتیک کردستان در مقر این حزب حاضر شدند. براساس گزارش دفتر «بارزانی»، محور این گفتوگو شرایط سیاسی عراق، نتایج انتخابات، آماده سازی برای نخستین نشست پارلمان و همچنین بررسی ابعاد دولت آتی عراق بود. همچنین طرفین بر چگونگی رهایی از چالشها و رفع اختلافات میان اربیل و بغداد نیز به بحث و تبادل نظر پرداختند. به گزارش فارس، «هوشیار زیباری» از رهبران حزب دموکراتیک کردستان عراق با ابراز خرسندی از دیدار با هیأت عالیرتبه فراکسیون صدر بر علاقهمندی به توسعه افقهای همکاری و هماهنگی متقابل برای تسریع در تشکیل دولتی که پاسخگوی نیازهای مردم عراق باشد، تأکید کرد.
واکنش پمپئو به موضوع محاکمه یا قصاص عوامل جنایت تروریستی حادثه بغداد
محافظ لازمم
گروه سیاسی / پس از برگزاری دومین سالروز شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی، وزیر خارجه دولت پیشین امریکا و از مقامهای مرتبط با پرونده حمله تروریستی به شهید سردار سلیمانی درباره امنیت خود و رئیسجمهور سابق امریکا ابراز نگرانی کرد. این نگرانی درست یک روز پس از آن مطرح شد که سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور کشورمان در مراسم دومین سالروز شهادت سردار سلیمانی خواستار محاکمه و قصاص مسئولان امریکایی مرتبط با این حمله جنایتکارانه شد. «مایک پمپئو» که در دولت دونالد ترامپ، وزیر خارجه این کشور بود، در مصاحبه با شبکه «فاکس نیوز» خواستار حفاظت خودش و ترامپ در برابر تهدیدات ایران شد.
به گزارش فارس، «پمپئو» در این گفتوگو به تشریح اقدام تروریستی واشنگتن در حمله سیزدهم دی ماه ۱۳۹۸ به شهید سردار قاسم سلیمانی پرداخت و از دولت «جو بایدن» خواست که از او و دیگر امریکاییها حفاظت کند. «پمپئو» ادعای بیاساس ترامپ درباره دلایل حمله تروریستی علیه شهید سلیمانی و همراهانش در نزدیکی فرودگاه بینالمللی بغداد را تکرار کرد و با اشاره به اینکه تهدیدهای زیادی در مناطق مختلف جهان علیه امریکا وجود دارد و این تهدیدات بیسابقه است، ایران را بزرگترین حامی تروریسم در جهان خواند و افزود: «ایران کشوری بسیار توانمند است، آنها میگویند که میخواهند تک تک مسلمانان جهان را به کشتن رئیسجمهور ترامپ و من برانگیزانند، این کاری است که قبلاً انجام نشده و واقعاً یک خطر و ریسک امنیتی است.»
«پمپئو» همچنین در این گفتوگو حمله تروریستی به سردار سلیمانی را اقدامی در راستای دفاع از امنیت امریکا و مردم کشورش دانست و مدعی شد: «سردار سلیمانی به طور فعالانه در حال توطئه علیه امریکا بود و ما اقدام نظامی قانونی انجام دادیم تا مطمئن شویم که هیچ امریکایی کشته نشود، این یک تصمیم خوب بود.» او در ادامه خطاب به دولت جو بایدن افزود: «حالا رهبری سیاسی در امریکا این مسئولیت را دارد که تک تک امریکاییها را در قبال تهدیدات ایران در امان نگه دارد.» پمپئو با بیان اینکه رئیسجمهور رئیسی درباره این موضوع صحبت کرده و گفته که رئیسجمهور ترامپ و من باید محاکمه شویم و اگر این کار عملی نشد، ما را ترور میکنند، ادعا کرد: «ایران اعلام کرده که همه مسلمانان جهان را برای کشتن ترامپ و من به صف میکشد. این امر بیسابقه است و برای دولت فعلی امریکا مسئولیت ایجاد میکند، تیم رهبری سیاسی «بایدن» برای حفاظت از ترامپ و من مسئولیت دارد.»
اشاره «پمپئو» به سخنان روز دوشنبه رئیسجمهور کشورمان است که در مراسم سالگرد شهید سلیمانی خطاب به امریکاییها گفت: «حاج قاسم سلیمانی میهمان رسمی نخستوزیر عراق بود، شما هم سیادت عراق را شکستید و هم یک ملت را ترور کردید، نه یک شخص را. در این جنایت هولناک که بر همه امت اسلامی بسیار سخت و گران آمد چه باید کرد؟ باید متجاوز و قاتل و جنایتکار اصلی رئیسجمهور وقت امریکا محاکمه شود، باید قصاص شود، باید حکم خدا در مورد او جاری شود.» وزیر خارجه سابق امریکا در ادامه به مذاکرات احیای برجام در وین اشاره کرد و مدعی شد:«هر چه قدر امریکا ضعیفتر شود ما شاهد نشان دادن مماشات بیشتر خواهیم بود. همین حالا که داریم صحبت میکنیم، دولت «بایدن» به میز مذاکرات وین رفته تا با ایرانیها مذاکره کند تا به توافق مزخرف برجام برگردند.»
او که روابط بسیار تنگاتنگ و نزدیکی با مقامات رژیم صهیونیستی دارد و بعد از پایان دولت ترامپ نیز به فلسطین اشغالی سفر کرده است، درباره موضع تلآویو در قبال مذاکرات وین و برجام هم ادعا کرد: «اسرائیلیها درباره مذاکرات وین با هدف احیای توافق هستهای نگرانی دارند، درباره اینکه ایران به سلاح اتمی دست یابد، آنها میدانند که ضعف، تهدیدی واقعی برای اسرائیل خواهد بود و شما ممکن است شاهد یک هلوکاست باشید.»
تحلیل میدل ایست آی از شکست بانیان ترور شهید سلیمانی
همچنین یک پایگاه خبری انگلیسی در گزارشی با پرداختن به پیامدهای به شهادت رساندن سردار شهید سلیمانی، تأکید کرد که بانیان این اقدام، مرتکب یک اشتباه محاسباتی شده بودند و در عملی کردن هدفشان از این ترور، شکست خوردهاند.
به گزارش ایسنا، پایگاه خبری میدلایستآی در گزارشی به ترور و به شهادت رساندن سردار شهید قاسم سلیمانی به دستور دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین امریکا و پیامدهایی که این اقدام برای امریکا، رژیم صهیونیستی و منطقه داشته است، پرداخت .میدلایستآی با بیان اینکه شهید سلیمانی یک میانجی مورد اعتماد در منطقهای بسیار بیثبات بود و شخصی به مهمی او نباید حذف میشد، به اعتراف ترامپ به نقش پشت پرده اسرائیل برای اقدام علیه استراتژیست ارشد ایران اشاره کرد و افزود: تصمیمگیران اسرائیلی باید به خاطر بسپارند که پاسخ تهران به ترور سلیمانی ممکن است سالها طول بکشد تا آشکار شود. اگر اسرائیل آن موقع [پیش از ترور] امیدی به در امان ماندن از خشم ایران داشت، اظهارات ترامپ و هیمنه آن را از بین برده است.
به گزارش فارس، «پمپئو» در این گفتوگو به تشریح اقدام تروریستی واشنگتن در حمله سیزدهم دی ماه ۱۳۹۸ به شهید سردار قاسم سلیمانی پرداخت و از دولت «جو بایدن» خواست که از او و دیگر امریکاییها حفاظت کند. «پمپئو» ادعای بیاساس ترامپ درباره دلایل حمله تروریستی علیه شهید سلیمانی و همراهانش در نزدیکی فرودگاه بینالمللی بغداد را تکرار کرد و با اشاره به اینکه تهدیدهای زیادی در مناطق مختلف جهان علیه امریکا وجود دارد و این تهدیدات بیسابقه است، ایران را بزرگترین حامی تروریسم در جهان خواند و افزود: «ایران کشوری بسیار توانمند است، آنها میگویند که میخواهند تک تک مسلمانان جهان را به کشتن رئیسجمهور ترامپ و من برانگیزانند، این کاری است که قبلاً انجام نشده و واقعاً یک خطر و ریسک امنیتی است.»
«پمپئو» همچنین در این گفتوگو حمله تروریستی به سردار سلیمانی را اقدامی در راستای دفاع از امنیت امریکا و مردم کشورش دانست و مدعی شد: «سردار سلیمانی به طور فعالانه در حال توطئه علیه امریکا بود و ما اقدام نظامی قانونی انجام دادیم تا مطمئن شویم که هیچ امریکایی کشته نشود، این یک تصمیم خوب بود.» او در ادامه خطاب به دولت جو بایدن افزود: «حالا رهبری سیاسی در امریکا این مسئولیت را دارد که تک تک امریکاییها را در قبال تهدیدات ایران در امان نگه دارد.» پمپئو با بیان اینکه رئیسجمهور رئیسی درباره این موضوع صحبت کرده و گفته که رئیسجمهور ترامپ و من باید محاکمه شویم و اگر این کار عملی نشد، ما را ترور میکنند، ادعا کرد: «ایران اعلام کرده که همه مسلمانان جهان را برای کشتن ترامپ و من به صف میکشد. این امر بیسابقه است و برای دولت فعلی امریکا مسئولیت ایجاد میکند، تیم رهبری سیاسی «بایدن» برای حفاظت از ترامپ و من مسئولیت دارد.»
اشاره «پمپئو» به سخنان روز دوشنبه رئیسجمهور کشورمان است که در مراسم سالگرد شهید سلیمانی خطاب به امریکاییها گفت: «حاج قاسم سلیمانی میهمان رسمی نخستوزیر عراق بود، شما هم سیادت عراق را شکستید و هم یک ملت را ترور کردید، نه یک شخص را. در این جنایت هولناک که بر همه امت اسلامی بسیار سخت و گران آمد چه باید کرد؟ باید متجاوز و قاتل و جنایتکار اصلی رئیسجمهور وقت امریکا محاکمه شود، باید قصاص شود، باید حکم خدا در مورد او جاری شود.» وزیر خارجه سابق امریکا در ادامه به مذاکرات احیای برجام در وین اشاره کرد و مدعی شد:«هر چه قدر امریکا ضعیفتر شود ما شاهد نشان دادن مماشات بیشتر خواهیم بود. همین حالا که داریم صحبت میکنیم، دولت «بایدن» به میز مذاکرات وین رفته تا با ایرانیها مذاکره کند تا به توافق مزخرف برجام برگردند.»
او که روابط بسیار تنگاتنگ و نزدیکی با مقامات رژیم صهیونیستی دارد و بعد از پایان دولت ترامپ نیز به فلسطین اشغالی سفر کرده است، درباره موضع تلآویو در قبال مذاکرات وین و برجام هم ادعا کرد: «اسرائیلیها درباره مذاکرات وین با هدف احیای توافق هستهای نگرانی دارند، درباره اینکه ایران به سلاح اتمی دست یابد، آنها میدانند که ضعف، تهدیدی واقعی برای اسرائیل خواهد بود و شما ممکن است شاهد یک هلوکاست باشید.»
تحلیل میدل ایست آی از شکست بانیان ترور شهید سلیمانی
همچنین یک پایگاه خبری انگلیسی در گزارشی با پرداختن به پیامدهای به شهادت رساندن سردار شهید سلیمانی، تأکید کرد که بانیان این اقدام، مرتکب یک اشتباه محاسباتی شده بودند و در عملی کردن هدفشان از این ترور، شکست خوردهاند.
به گزارش ایسنا، پایگاه خبری میدلایستآی در گزارشی به ترور و به شهادت رساندن سردار شهید قاسم سلیمانی به دستور دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین امریکا و پیامدهایی که این اقدام برای امریکا، رژیم صهیونیستی و منطقه داشته است، پرداخت .میدلایستآی با بیان اینکه شهید سلیمانی یک میانجی مورد اعتماد در منطقهای بسیار بیثبات بود و شخصی به مهمی او نباید حذف میشد، به اعتراف ترامپ به نقش پشت پرده اسرائیل برای اقدام علیه استراتژیست ارشد ایران اشاره کرد و افزود: تصمیمگیران اسرائیلی باید به خاطر بسپارند که پاسخ تهران به ترور سلیمانی ممکن است سالها طول بکشد تا آشکار شود. اگر اسرائیل آن موقع [پیش از ترور] امیدی به در امان ماندن از خشم ایران داشت، اظهارات ترامپ و هیمنه آن را از بین برده است.
معاون اشتغال و کارآفرینی وزارت کار در گفتوگو با «ایران» نقشه راه دولت برای کارآفرینی در سال 1401 را تشریح کرد
8/ 1 میلیون شغل جدید با فرض ادامه تحریمها
مهدی کاشی پزها
وقتی آمار رسمی نرخ بیکاری را زیر 10 درصد و جمعیت بیکار را 2 میلیون نفر برآورد میکند، برای بسیاری از ما عجیب و باورنکردنی است و معضل نبود شغل را ملموستر از آن میدانیم که به این آمار محدود شود؛ سرپرست معاونت توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت کار این آمار را قابل خدشه نمیداند اما با شبه بیکاران و مشاغل مقطعی تعداد بیکاران را نزدیک به 6.5 میلیون نفر برآورد میکند و بر همین اساس میگوید: «برنامهریزی دولت سیزدهم برای ایجاد اشتغال و حل معضل بیکاری آمار رسمی نیست بلکه برای آمار واقعی بیکاری که مشاغل بدون ثبات را هم در بر میگیرد برنامهریزی میشود.»
محمود کریمی بیرانوند، سرپرست معاونت اشتغال و کارآفرینی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در گفتوگو با «ایران» به تشریح سیاستهای اشتغال دولت سیزدهم پرداخته است؛ این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
معاونت توسعه کارآفرینی و اشتغال چه مأموریت هایی دارد، الان چهکارهایی در حال انجام است و برنامه شما برای فعالیت مؤثر این معاونت چیست؟
معاونت توسعه کارآفرینی و اشتغال در چندین حوزه مأموریت اصلی دارد. مواردی همچون توسعه اشتغال، کارآفرینی، کاریابیهای داخلی و خارجی، اتباع خارجی و مشاغل خانگی به طور عمده، مأموریت جاری و اصلی معاونت کارآفرینی و اشتغال است.
دبیرخانه شورایعالی اشتغال ذیل مجموعه معاونت مشغول است. در 100 روز نخست دولت سیزدهم عمده اتفاقات به دو دسته پیگیری با جدیت و با عزم راسخ بیشتر امور جاری و دیگری مسیر تحولی در این حوزه آغاز شده است. در حوزه توسعه اشتغال موضوع اعطای تسهیلات به کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا را داشتیم که حدود هشت هزار و 500 فقره بود و به آنها وام اعطا شده است. در حوزه مشاغل روستایی تقریباً حدود 5 هزار نفر شغل پایدار ایجاد شده که از خروجی کارگروه ملی اشتغال روستایی بوده و این هم پروژه بزرگی است که از سال 96 آغاز شده و اخیراً جلسه کارگروه ملی هم برگزار شد و مصوبات خیلی خوبی هم داشتیم که در ادامه میآید.
در حوزه اداره کل کارآفرینی سه نوع مجوز میدهیم که مراکز مشاورهآفرینی و کافههای کارآفرینی، مراکز شتابدهنده و کارآفرینیها هستند که حدود 20 غرفه مجوز مراکز شتابدهنده، 25 مجوز در حوزه کارآفرینی و حدود 60 مجوز برای مراکز مشاوره کارآفرینی اعطا شده است.
در حوزه هدایت نیروی کار هم حدود 950 کاریابی داخلی و 200 کاریابی خارجی مجوز گرفتند. از کاریابیهای داخلی حدود 20 هزار نفر به کارگماری انجام شده است. در حوزه اتباع خارجی، صدور پروانه کار برای اتباع خارجی شاغل بهکار در ایران صادر میشود. اگر این پروانه کار را نداشته باشند، فعالیت اقتصادی آنها غیرمجاز است که حدود 1500 پروانه کار صادر شده است. در حوزه مشاغل خانگی، دبیرخانه ملی این مشاغل خانگی حدود 22 هزار مجوز صادر کرده است که تقریباً حدود 4500 نفر فرصت شغلی بهصورت تثبیت و ثبت شده در سامانه دارد.
این مجموعه امور جاری از قبل هم وجود داشته و بالاخره بخشی از فضای کسب و کار کشور ما مرتبط با این حوزه بوده که نباید روی زمین بماند. در این مدت ما این امور را شتاب و قوت بخشیدیم و زمین نگذاشتیم. اما واقعیت این است که مسأله بیکاری و ایجاد اشتغال خیلی فراتر از امور جاری در معاونت است که صرفاً با این مأموریتهای فعلی و این کارهایی که در حال حاضر انجام میشود، قابل حل نیست. چرا که اگر با این روش حل شدنی بود، طی این سالها مجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و پیش از آن وزارت کار و تعاون در حوزه اشتغال این مأموریت را داشته است.
آیا باید مأموریتهای تازهای تعریف شود؟
در وهله اول ما بهدنبال ایجاد این نگاه هستیم که بیکاری یک مسأله فرابخشی و فراوزارتخانهای و یک مسأله کاملاً ملی است و همه دستگاههای حاکمیتی و همه نهادهای مردمی که میتوانند کوچکترین نقشی داشته باشند باید در آن ایفای نقش کنند و کار خود را انجام دهند و لذا ما اول از همه باید روی این موضوع تأکید کنیم که اگر میخواهیم بیکاری حل شود، باید به یک مسأله کلان تبدیل شود اما الان اینگونه نیست. شاید بگویید همه میدانند اشتغال مهم است. میگوییم بله، ولی آیا چقدر پژوهشکده و دانشگاهها، دستگاههای حاکمیتی، نهادهای مردمی ما برای حل این مسأله بیکاری نقش خود را میدانند و آن را ایفا میکنند؟ آیا واقعاً دانشگاههای ما برای حل مسأله خروجی سیاستی میدهند؟ نهادهای مردمی که در زمینه های متعددی نقشآفرینی میکنند در فضای کسب و کار کشور اصلاً با هم همکاری دارند؟ در بسیاری موارد موازیکاری دارند و بالاتر از همه اینها مجموعه دستگاههای حاکمیتی کشور در زنجیره ایجاد شغل در کجا قرار دارند و اصلاً میدانند کجا هستند و باید چه کنند؟ بهنظر من پاسخ این سؤال منفی است و میتوانیم بگوییم درصد بسیار کمی اتفاق افتاده است. دبیرخانه شورایعالی اشتغال کشور که دبیری آن را وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و ریاست آن را رئیسجمهور برعهده دارند، دقیقاً همین وظیفه را دارد و از ابتدای تشکیل شورای عالی کار تا الان 80 جلسه برگزار شده است اما در دولت سیزدهم بعد از گذشت 60 روز، آقای رئیسجمهور جلسه اول را برگزار کردند و مصوبات متعدد داشت. جلسه دوم هم اوایل دی برگزار شد. البته شاید پیش از این شورایعالی حاکمیتی و بالاسری هم جدی گرفته نمیشد چون بخشی از مصوبات اجرایی پیگیری نشده که اگر میشد، بسیاری از موانع و مشکلات برطرف میشد و البته در دولت قبل این شورای عالی اشتغال بسیار دیر به دیر تشکیل جلسه میداد تا آن تقسیم کار ملی صورت بگیرد. یکی از شعارهایی که آقای رئیسی داده و دولت به آن پایبند است، چاره اندیشی برای مسأله بیکاری و اشتغال است. ایشان بلافاصله پساز 60 روز جلسه هشتاد و یکم شورای عالی اشتغال را برگزار کرد. دبیر این شورا وزیرتعاون، کار و رفاه اجتماعی است و در جلسه هشتاد و یکم 21 مصوبه داشت. آنجا محملی برای تقسیم کار ملی برای حل مسأله بیکاری است. همه دستگاههای حاکمیتی، بخشهای خصوصی، همه وزرای مهمی که در اشتغال نقش دارند حضور دارند و رئیس شورا هم رئیسجمهور است و آنجا تقسیم کار رخ میدهد. باید این همدلی و هم رفتاری ایجاد شود و هر یک از دستگاهها برای مثال وزارت صنعت،معدن وتجارت، وزارت جهاد کشاورزی، دانشگاهها و... بدانند چه نقشی در حل این مسأله دارند.
در حوزه اشتغال یک مثال این است که ما کارفرماهای بسیاری داریم که مراجعه میکنند و دنبال نیروی کار هستند ولی نیروی کار یا مهارت لازم، یا رغبت انجام آن را ندارند چون فرهنگ پشت میزنشینی، کار اداری و... حاکم است. الان دانشگاهها، NGOها، تشکلهای مردمی، کانونهای مساجد، پایگاه مقاومت بسیج، نهادهای متولی فرهنگی - حاکمیتی و غیرحاکمیتی چقدر روی فرهنگ کار، فعالیت کردهاند؟
اگر در طول این 40 سال این اتفاق میافتاد، بخش زیادی از مسائل بیکاری کشور حل میشد. مثلاً یکی از پروژههای مهم دولت ساخت یک میلیون مسکن بهصورت سالانه است و از طرفی ساخت مسکن یکی از محملهای اصلی ایجاد شغل است اما در عین حال یکی از بحث های کارشناسی این است که مشاغل ایجاد شده در این حوزه باعث حل مسأله بیکاری در این رستههای شغلی نمیشود، چون ایرانی ها نمیروند در این فضاها کار کنند.در خیلی از رستههای ساختمانی اتباع خارجی جایگزین ایرانی ها شدهاند، این به خاطر همان مسأله فرهنگ است؛ موارد متعددی وجود دارد و رصد شده است.
لذا اگر شغل را استعدادیابی، مهارتیابی و مهارتسازی، تأمین مالی، نظارت، پایدارسازی و بازارسازی یک فرایند بدانید دیگر بیکاری مسأله این وزارتخانه یا آن وزارتخانه نیست. همه در حل این مسأله نقش دارند جایی که باید پیگیری شود و تقسیم کار رخ دهد، دبیرخانه شورای اشتغال است. ما این نقش را برای خود قائلیم و در این مدت با 40 دستگاه و نهاد مردمی هم ارتباط گرفتیم. بر اساس مصوبه 12 جلسه اخیر شورای عالی اشتغال، 7 کارگروه تخصصی را به 8 کارگروه افزایش دادیم و 8 کارگروه تخصصی در حوزه اشتغال ایجاد کردیم. ما در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نظریه زیست بوم اشتغال را دنبال میکنیم.
وقتی به مسأله اشتغال نگاه میکنیم باید بدانیم که اشتغال بعد دوم تولید است و اگر تولید نباشد اشتغالی رخ نمیدهد؛ نباید بگوییم اگر تسهیلات بدهیم، شغل ایجاد میشود، اگر قرار بود با تسهیلات اشتغال اتفاق بیفتد، ما الان باید دو برابر نیروی کار به ایران وارد میکردیم از بس در این 40 ساله تسهیلات داده شد، پس مسأله اینگونه حل نمیشود. برخی میگویند نظارت قوی نیست. حتی این هم به نظر من درست نیست. چقدر بعد نظارتی را میخواهید قوی کنید؟ باز هم فرد فاقد مهارت، مهارت مییابد؟! ما قبول داریم بعد نظارتی را باید قوی کرد و در حال تدوین الگوی نظارت جدید هستیم. ما میگوییم اشتغال یک مسأله اجتماعی است نه اقتصادی، یعنی یک مسأله مالی و پولی نیست و ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... دارد. در حال پیگیری این مأموریت هستیم.
اینکه برخی شهرستانها پتانسیل نیروی کار دارند اما نیروی کار ندارند، یعنی کار هست ولی نیروی کار نیست. آیا درست است؟
بله کاملاً درست است. یکی از مسائل مطرح، این است که فلان شهر در فلان استان ظرفیتی دارد که اگر تقویت شود، خود به خود مسأله بیکاری آن منطقه حل میشود. بخشی از این برمیگردد به همین مسأله که مطرح کردیم.
در سفر استانی اخیر یک بنده خدایی که مشکل اقتصادی زیادی داشت، آمد گفت چرا برای ما کار درست نمیکنید؟ همان جا یک کارآفرین بود که گفت فلان فرصت شغلی 50 نیروی کاری میخواهد. ما به این مراجعهکننده جویای کار پیشنهاد دادیم قبول نکرد و عنوان کرد کار اداری و دولتی میخواهد. یعنی همان جا فرصت شغلی بود ولی نپذیرفت.
ما در سفر به شهرستانها میبینیم فرصتهای طبیعی در حوزه بومگردی، کسب و کار گردشگری و نوآورانه وجود دارد و خیلی فرصت شغلی خوبی است ولی مردم بهدنبال صنایع سنگین و پرهزینه هستند که آلودگی محیط زیست و... هم دارد که بیشتر جلوی چشم هستند. مثلاً میگویند چرا برای ما پتروشیمی نمیزنید؟ یعنی هنوز ظرفیت شناسایی نشده است؟ مردم بهدنبال ظرفیت کمهزینه که فرصت اشتغال بالایی دارد، نیستند.
چرا این اتفاق افتاده؟
سه عامل در این مورد مؤثر است اول اینکه شناسایی ظرفیتها دقیق نبوده، فرهنگ کار وجود ندارد و دستگاه حاکم آن ظرفیت را درست فعال نکرده است. ما الان براساس ظرفیتهای هر وزارتخانه با آنها تعامل میکنیم تا براساس ظرفیتهای منطقهای و استانی برشهای لازم را بیاورند تا در جلسات متعدد کارشناسی بحث و در نهایت در شورای عالی اشتغال با حضور رئیسجمهور تصویب شود. ما فکر میکنیم با این رویکرد و زیستبوم اشتغال که مطرح شده و تقسیم کار ملی برای حل مسأله باید از مردم تا نهادهای حاکمیتی همه درگیر شوند در غیر این صورت اگر راهکاری مطرح شود، مقطعی خواهد بود؛ مثلاً زمانی بنگاههای زودبازده مطرح شدند در یک مقطعی یک جهشی ایجاد کرد اما بعد دیدید که کار زیاد و اصولی از پیش نبرد.
مسأله این است که یک الگو نمیتواند مسأله بیکاری را حل کند؛ مثلاً برخی نهادها میگویند ما فلان الگوی ایجاد شغل را داریم. چرا همین را ملی نمیکنید؟ تکالگو نمیتواند مشکل را حل کند. الان برخی مؤسسات خیریه و مردمی در محلههایی با یک مدلهای خاص مختص منطقه و بومی آن محله دارند کسب و کار ایجاد میکنند اما ما میخواهیم الگوها را جمعآوری کنیم و به همه نقش بدهیم و همه نقش خود را پیدا کنند. ما هم سهم و نقش خود را بیابیم و به آن عمل کنیم.
درباره حل نشدن معضل بیکاری هرچند برای مردم ملموس است اما اینکه میگویند آمار بیکاری 6/9 دهم درصد است آیا قابل اتکاست و این آمار واقعی است؟
بله آمار رسمی نرخ بیکاری زیر 10 درصد است؛ دلیل این مسأله را بعضاً کارشناسان توضیح دادهاند. بخشی از آن به پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی برمیگردد. وقتی نرخ مشارکت اقتصادی کاهش یابد، نرخ بیکاری هم کم میشود. همین ایام کرونا در کاهش نرخ مشارکت اقتصادی خیلی نقش داشته و باعث کاهش سهم مردم در فضای اشتغال شده و نرخ بیکاری پایین میآید، طبیعی است و درست است. علی القاعده نرخ بیکار قطعی زیر 10درصد نیست، برآوردها هم این را نشان میدهد ولی مبنای پژوهشها هم مراکز رسمی هستند.
ما به این قائلیم که جمعیت بیکار و شبه بیکار یعنی آنهایی که شغل مقطعی دارند، حدود 5/6 میلیون نفرند در حالی که آمار رسمی بیکاران را 2 میلیون نفر اعلام میکنند. بنابراین برنامهریزیهای ما روی آمار اعلام شده نیست و روی برآوردهای دقیق و مشاهدات واقعی است.
آیا هدفگذاری برای ایجاد یک میلیون و 850 هزار شغل تا پایان سال 1401 واقعی و قابل تحقق است؟
در آخرین جلسه شورای اشتغال مصوب شد تا پایان سال 1401 یک میلیون و هشتصد و پنجاه هزار شغل ایجاد شود. یک بحث، امکانسنجی است که عقلاً امکانپذیر است؟ بله، از لحاظ علمی چون ظرفیتهای خالی زیادی داریم این امر ممکن است اما یک نکته مطرح میشود که اگر این ظرفیت میخواست فعال شود، تا به حال شده بود. این هم بحث درستی است ولی مسأله این است که آیا این برنامهریزی به این شکل که در زیستبوم اشتغال ملی در حال پیگیری است، وجود داشته است؟ ما میگوییم خیر، تقسیم کار ملی برای حل بیکاری تا کنون نبوده است. شاید بگویید آیا این جدیت که بالاخره همه این مسائل را مطرح میکند، وجود نداشته است؟ خیر. ما الان همه دستگاهها را وارد کردیم و با هم توافق کرده و تفاهمنامه بستهایم. خودشان گفتهاند چه نقشی دارند، برشهای استانی را آوردهاند، مثلاً وزارت جهاد در این استان فلان مقدار و در آن استان فلان مقدار براساس کارهای کارشناسی تخصصی آن وزارتخانه برش دارد. اگر این برشها در تمام کشور صورت گیرد، اگر ما پیگیری کنیم، اگر نهادهای مردمی همراهی کنند، اگر دانشگاهها و سازمان فنی و حرفهای در حوزه مهارتآفرینی همکاری کنند حتماً امکانپذیر است. اگر ما نقش خود را ایفا کنیم درست میشود، مسأله اشتغالزایی، بنابر فرمایش رهبری مسألهای است که نباید برایش شب و روز بشناسیم. در کارگروه تخصصی هم رویکرد تمام وزارتخانهها کاملاً مثبت است و آنها هم بجد و جهادی پای کار آمدهاند.
و آیا این برنامهریزی با فرض ادامه تحریمهاست؟
بلکه نکته مهم این است که هیچ جای پیشرفت اقتصادی کشور ما معطل توافق با جلادان غربی و مذاکره و... نیست. در حوزه اشتغال ما با فرض وجود تحریم برنامهریزی میکنیم و اصلاً این کارها واقعاً هیچ ارتباطی با تحریم ندارد. وقتی این همه کارآفرین دنبال نیروی کار هستند و نیروی کار مهارتدیده میخواهند چه ربطی به تحریم دارد؟ ما اگر ایجاد فضای مهارتسازی را درست انجام دهیم، یک بخش از این مسأله حل میشود و به تحریم ربطی ندارد. مسأله ما مسأله تأمین مالی نیست. این همه حجم نقدینگی داریم؛ ما در توافقهای خیلی خوب با بانک مرکزی در مورد هدایت نقدینگی همین مسأله را مطرح کردیم. مسأله تحریم یک مسأله فرا وزارتخانهای است و متصدی آن وزارت امور خارجه است و در حال انجام کارهایش است. ان شاءالله آنچه خیر مردم است، رخ میدهد و رفع تحریم انجام شود ولی متغیر «تحریم اقتصاد» برای ما متغیر «هدف» نیست.
برای ایجاد یک شغل چقدر باید هزینه شود؟
نرخ ایجاد شغل به رسته شغلی بستگی دارد ولی در حوزه شغل روستایی متوسط نرخ 80 میلیون تومان است. برای ایجاد مشاغل شهری اصطلاحاً بیش از 130 تا 150 میلیون لازم است، در برخی حوزهها مثلاً در حوزه پتروشیمی هزینه ایجاد شغل خیلی بیشتر از اینهاست.
درباره کاهش اشتغال جوانان و بیکاری فارغالتحصیلان چه برنامهریزی ای دارید؟
یک مسأله ما هم در فضای اشتغال، بیکاری فارغالتحصیلان است که بخشی از آن به آن فضای مهارتی برمیگردد که در کشور وجود ندارد و کاربردی نبودن علوم نیز نکته مهمی است؛ بخشی هم به این برمیگردد که طراحی و سیاستگذاری مناسب انجام نشده است. اگر فضای اقتصاد دانشبنیان، کسب و کارهای نوآورانه تقویت و حمایت شود خیلی از این مسائل حل میشود. اگر خروجی دانشگاه به سمت کسب و کار برود که در حیطه تخصصی صاحب مهارت هستند، بخشی از این مسأله حل میشود. در برنامهریزیهایمان یک برنامه خیلی مهم و جدی برای حوزه فارغالتحصیلان داریم که آن را در همه توافقنامهها با 40 دستگاه در نظر گرفتیم.
وقتی آمار رسمی نرخ بیکاری را زیر 10 درصد و جمعیت بیکار را 2 میلیون نفر برآورد میکند، برای بسیاری از ما عجیب و باورنکردنی است و معضل نبود شغل را ملموستر از آن میدانیم که به این آمار محدود شود؛ سرپرست معاونت توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت کار این آمار را قابل خدشه نمیداند اما با شبه بیکاران و مشاغل مقطعی تعداد بیکاران را نزدیک به 6.5 میلیون نفر برآورد میکند و بر همین اساس میگوید: «برنامهریزی دولت سیزدهم برای ایجاد اشتغال و حل معضل بیکاری آمار رسمی نیست بلکه برای آمار واقعی بیکاری که مشاغل بدون ثبات را هم در بر میگیرد برنامهریزی میشود.»
محمود کریمی بیرانوند، سرپرست معاونت اشتغال و کارآفرینی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در گفتوگو با «ایران» به تشریح سیاستهای اشتغال دولت سیزدهم پرداخته است؛ این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
معاونت توسعه کارآفرینی و اشتغال چه مأموریت هایی دارد، الان چهکارهایی در حال انجام است و برنامه شما برای فعالیت مؤثر این معاونت چیست؟
معاونت توسعه کارآفرینی و اشتغال در چندین حوزه مأموریت اصلی دارد. مواردی همچون توسعه اشتغال، کارآفرینی، کاریابیهای داخلی و خارجی، اتباع خارجی و مشاغل خانگی به طور عمده، مأموریت جاری و اصلی معاونت کارآفرینی و اشتغال است.
دبیرخانه شورایعالی اشتغال ذیل مجموعه معاونت مشغول است. در 100 روز نخست دولت سیزدهم عمده اتفاقات به دو دسته پیگیری با جدیت و با عزم راسخ بیشتر امور جاری و دیگری مسیر تحولی در این حوزه آغاز شده است. در حوزه توسعه اشتغال موضوع اعطای تسهیلات به کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا را داشتیم که حدود هشت هزار و 500 فقره بود و به آنها وام اعطا شده است. در حوزه مشاغل روستایی تقریباً حدود 5 هزار نفر شغل پایدار ایجاد شده که از خروجی کارگروه ملی اشتغال روستایی بوده و این هم پروژه بزرگی است که از سال 96 آغاز شده و اخیراً جلسه کارگروه ملی هم برگزار شد و مصوبات خیلی خوبی هم داشتیم که در ادامه میآید.
در حوزه اداره کل کارآفرینی سه نوع مجوز میدهیم که مراکز مشاورهآفرینی و کافههای کارآفرینی، مراکز شتابدهنده و کارآفرینیها هستند که حدود 20 غرفه مجوز مراکز شتابدهنده، 25 مجوز در حوزه کارآفرینی و حدود 60 مجوز برای مراکز مشاوره کارآفرینی اعطا شده است.
در حوزه هدایت نیروی کار هم حدود 950 کاریابی داخلی و 200 کاریابی خارجی مجوز گرفتند. از کاریابیهای داخلی حدود 20 هزار نفر به کارگماری انجام شده است. در حوزه اتباع خارجی، صدور پروانه کار برای اتباع خارجی شاغل بهکار در ایران صادر میشود. اگر این پروانه کار را نداشته باشند، فعالیت اقتصادی آنها غیرمجاز است که حدود 1500 پروانه کار صادر شده است. در حوزه مشاغل خانگی، دبیرخانه ملی این مشاغل خانگی حدود 22 هزار مجوز صادر کرده است که تقریباً حدود 4500 نفر فرصت شغلی بهصورت تثبیت و ثبت شده در سامانه دارد.
این مجموعه امور جاری از قبل هم وجود داشته و بالاخره بخشی از فضای کسب و کار کشور ما مرتبط با این حوزه بوده که نباید روی زمین بماند. در این مدت ما این امور را شتاب و قوت بخشیدیم و زمین نگذاشتیم. اما واقعیت این است که مسأله بیکاری و ایجاد اشتغال خیلی فراتر از امور جاری در معاونت است که صرفاً با این مأموریتهای فعلی و این کارهایی که در حال حاضر انجام میشود، قابل حل نیست. چرا که اگر با این روش حل شدنی بود، طی این سالها مجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و پیش از آن وزارت کار و تعاون در حوزه اشتغال این مأموریت را داشته است.
آیا باید مأموریتهای تازهای تعریف شود؟
در وهله اول ما بهدنبال ایجاد این نگاه هستیم که بیکاری یک مسأله فرابخشی و فراوزارتخانهای و یک مسأله کاملاً ملی است و همه دستگاههای حاکمیتی و همه نهادهای مردمی که میتوانند کوچکترین نقشی داشته باشند باید در آن ایفای نقش کنند و کار خود را انجام دهند و لذا ما اول از همه باید روی این موضوع تأکید کنیم که اگر میخواهیم بیکاری حل شود، باید به یک مسأله کلان تبدیل شود اما الان اینگونه نیست. شاید بگویید همه میدانند اشتغال مهم است. میگوییم بله، ولی آیا چقدر پژوهشکده و دانشگاهها، دستگاههای حاکمیتی، نهادهای مردمی ما برای حل این مسأله بیکاری نقش خود را میدانند و آن را ایفا میکنند؟ آیا واقعاً دانشگاههای ما برای حل مسأله خروجی سیاستی میدهند؟ نهادهای مردمی که در زمینه های متعددی نقشآفرینی میکنند در فضای کسب و کار کشور اصلاً با هم همکاری دارند؟ در بسیاری موارد موازیکاری دارند و بالاتر از همه اینها مجموعه دستگاههای حاکمیتی کشور در زنجیره ایجاد شغل در کجا قرار دارند و اصلاً میدانند کجا هستند و باید چه کنند؟ بهنظر من پاسخ این سؤال منفی است و میتوانیم بگوییم درصد بسیار کمی اتفاق افتاده است. دبیرخانه شورایعالی اشتغال کشور که دبیری آن را وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و ریاست آن را رئیسجمهور برعهده دارند، دقیقاً همین وظیفه را دارد و از ابتدای تشکیل شورای عالی کار تا الان 80 جلسه برگزار شده است اما در دولت سیزدهم بعد از گذشت 60 روز، آقای رئیسجمهور جلسه اول را برگزار کردند و مصوبات متعدد داشت. جلسه دوم هم اوایل دی برگزار شد. البته شاید پیش از این شورایعالی حاکمیتی و بالاسری هم جدی گرفته نمیشد چون بخشی از مصوبات اجرایی پیگیری نشده که اگر میشد، بسیاری از موانع و مشکلات برطرف میشد و البته در دولت قبل این شورای عالی اشتغال بسیار دیر به دیر تشکیل جلسه میداد تا آن تقسیم کار ملی صورت بگیرد. یکی از شعارهایی که آقای رئیسی داده و دولت به آن پایبند است، چاره اندیشی برای مسأله بیکاری و اشتغال است. ایشان بلافاصله پساز 60 روز جلسه هشتاد و یکم شورای عالی اشتغال را برگزار کرد. دبیر این شورا وزیرتعاون، کار و رفاه اجتماعی است و در جلسه هشتاد و یکم 21 مصوبه داشت. آنجا محملی برای تقسیم کار ملی برای حل مسأله بیکاری است. همه دستگاههای حاکمیتی، بخشهای خصوصی، همه وزرای مهمی که در اشتغال نقش دارند حضور دارند و رئیس شورا هم رئیسجمهور است و آنجا تقسیم کار رخ میدهد. باید این همدلی و هم رفتاری ایجاد شود و هر یک از دستگاهها برای مثال وزارت صنعت،معدن وتجارت، وزارت جهاد کشاورزی، دانشگاهها و... بدانند چه نقشی در حل این مسأله دارند.
در حوزه اشتغال یک مثال این است که ما کارفرماهای بسیاری داریم که مراجعه میکنند و دنبال نیروی کار هستند ولی نیروی کار یا مهارت لازم، یا رغبت انجام آن را ندارند چون فرهنگ پشت میزنشینی، کار اداری و... حاکم است. الان دانشگاهها، NGOها، تشکلهای مردمی، کانونهای مساجد، پایگاه مقاومت بسیج، نهادهای متولی فرهنگی - حاکمیتی و غیرحاکمیتی چقدر روی فرهنگ کار، فعالیت کردهاند؟
اگر در طول این 40 سال این اتفاق میافتاد، بخش زیادی از مسائل بیکاری کشور حل میشد. مثلاً یکی از پروژههای مهم دولت ساخت یک میلیون مسکن بهصورت سالانه است و از طرفی ساخت مسکن یکی از محملهای اصلی ایجاد شغل است اما در عین حال یکی از بحث های کارشناسی این است که مشاغل ایجاد شده در این حوزه باعث حل مسأله بیکاری در این رستههای شغلی نمیشود، چون ایرانی ها نمیروند در این فضاها کار کنند.در خیلی از رستههای ساختمانی اتباع خارجی جایگزین ایرانی ها شدهاند، این به خاطر همان مسأله فرهنگ است؛ موارد متعددی وجود دارد و رصد شده است.
لذا اگر شغل را استعدادیابی، مهارتیابی و مهارتسازی، تأمین مالی، نظارت، پایدارسازی و بازارسازی یک فرایند بدانید دیگر بیکاری مسأله این وزارتخانه یا آن وزارتخانه نیست. همه در حل این مسأله نقش دارند جایی که باید پیگیری شود و تقسیم کار رخ دهد، دبیرخانه شورای اشتغال است. ما این نقش را برای خود قائلیم و در این مدت با 40 دستگاه و نهاد مردمی هم ارتباط گرفتیم. بر اساس مصوبه 12 جلسه اخیر شورای عالی اشتغال، 7 کارگروه تخصصی را به 8 کارگروه افزایش دادیم و 8 کارگروه تخصصی در حوزه اشتغال ایجاد کردیم. ما در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نظریه زیست بوم اشتغال را دنبال میکنیم.
وقتی به مسأله اشتغال نگاه میکنیم باید بدانیم که اشتغال بعد دوم تولید است و اگر تولید نباشد اشتغالی رخ نمیدهد؛ نباید بگوییم اگر تسهیلات بدهیم، شغل ایجاد میشود، اگر قرار بود با تسهیلات اشتغال اتفاق بیفتد، ما الان باید دو برابر نیروی کار به ایران وارد میکردیم از بس در این 40 ساله تسهیلات داده شد، پس مسأله اینگونه حل نمیشود. برخی میگویند نظارت قوی نیست. حتی این هم به نظر من درست نیست. چقدر بعد نظارتی را میخواهید قوی کنید؟ باز هم فرد فاقد مهارت، مهارت مییابد؟! ما قبول داریم بعد نظارتی را باید قوی کرد و در حال تدوین الگوی نظارت جدید هستیم. ما میگوییم اشتغال یک مسأله اجتماعی است نه اقتصادی، یعنی یک مسأله مالی و پولی نیست و ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... دارد. در حال پیگیری این مأموریت هستیم.
اینکه برخی شهرستانها پتانسیل نیروی کار دارند اما نیروی کار ندارند، یعنی کار هست ولی نیروی کار نیست. آیا درست است؟
بله کاملاً درست است. یکی از مسائل مطرح، این است که فلان شهر در فلان استان ظرفیتی دارد که اگر تقویت شود، خود به خود مسأله بیکاری آن منطقه حل میشود. بخشی از این برمیگردد به همین مسأله که مطرح کردیم.
در سفر استانی اخیر یک بنده خدایی که مشکل اقتصادی زیادی داشت، آمد گفت چرا برای ما کار درست نمیکنید؟ همان جا یک کارآفرین بود که گفت فلان فرصت شغلی 50 نیروی کاری میخواهد. ما به این مراجعهکننده جویای کار پیشنهاد دادیم قبول نکرد و عنوان کرد کار اداری و دولتی میخواهد. یعنی همان جا فرصت شغلی بود ولی نپذیرفت.
ما در سفر به شهرستانها میبینیم فرصتهای طبیعی در حوزه بومگردی، کسب و کار گردشگری و نوآورانه وجود دارد و خیلی فرصت شغلی خوبی است ولی مردم بهدنبال صنایع سنگین و پرهزینه هستند که آلودگی محیط زیست و... هم دارد که بیشتر جلوی چشم هستند. مثلاً میگویند چرا برای ما پتروشیمی نمیزنید؟ یعنی هنوز ظرفیت شناسایی نشده است؟ مردم بهدنبال ظرفیت کمهزینه که فرصت اشتغال بالایی دارد، نیستند.
چرا این اتفاق افتاده؟
سه عامل در این مورد مؤثر است اول اینکه شناسایی ظرفیتها دقیق نبوده، فرهنگ کار وجود ندارد و دستگاه حاکم آن ظرفیت را درست فعال نکرده است. ما الان براساس ظرفیتهای هر وزارتخانه با آنها تعامل میکنیم تا براساس ظرفیتهای منطقهای و استانی برشهای لازم را بیاورند تا در جلسات متعدد کارشناسی بحث و در نهایت در شورای عالی اشتغال با حضور رئیسجمهور تصویب شود. ما فکر میکنیم با این رویکرد و زیستبوم اشتغال که مطرح شده و تقسیم کار ملی برای حل مسأله باید از مردم تا نهادهای حاکمیتی همه درگیر شوند در غیر این صورت اگر راهکاری مطرح شود، مقطعی خواهد بود؛ مثلاً زمانی بنگاههای زودبازده مطرح شدند در یک مقطعی یک جهشی ایجاد کرد اما بعد دیدید که کار زیاد و اصولی از پیش نبرد.
مسأله این است که یک الگو نمیتواند مسأله بیکاری را حل کند؛ مثلاً برخی نهادها میگویند ما فلان الگوی ایجاد شغل را داریم. چرا همین را ملی نمیکنید؟ تکالگو نمیتواند مشکل را حل کند. الان برخی مؤسسات خیریه و مردمی در محلههایی با یک مدلهای خاص مختص منطقه و بومی آن محله دارند کسب و کار ایجاد میکنند اما ما میخواهیم الگوها را جمعآوری کنیم و به همه نقش بدهیم و همه نقش خود را پیدا کنند. ما هم سهم و نقش خود را بیابیم و به آن عمل کنیم.
درباره حل نشدن معضل بیکاری هرچند برای مردم ملموس است اما اینکه میگویند آمار بیکاری 6/9 دهم درصد است آیا قابل اتکاست و این آمار واقعی است؟
بله آمار رسمی نرخ بیکاری زیر 10 درصد است؛ دلیل این مسأله را بعضاً کارشناسان توضیح دادهاند. بخشی از آن به پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی برمیگردد. وقتی نرخ مشارکت اقتصادی کاهش یابد، نرخ بیکاری هم کم میشود. همین ایام کرونا در کاهش نرخ مشارکت اقتصادی خیلی نقش داشته و باعث کاهش سهم مردم در فضای اشتغال شده و نرخ بیکاری پایین میآید، طبیعی است و درست است. علی القاعده نرخ بیکار قطعی زیر 10درصد نیست، برآوردها هم این را نشان میدهد ولی مبنای پژوهشها هم مراکز رسمی هستند.
ما به این قائلیم که جمعیت بیکار و شبه بیکار یعنی آنهایی که شغل مقطعی دارند، حدود 5/6 میلیون نفرند در حالی که آمار رسمی بیکاران را 2 میلیون نفر اعلام میکنند. بنابراین برنامهریزیهای ما روی آمار اعلام شده نیست و روی برآوردهای دقیق و مشاهدات واقعی است.
آیا هدفگذاری برای ایجاد یک میلیون و 850 هزار شغل تا پایان سال 1401 واقعی و قابل تحقق است؟
در آخرین جلسه شورای اشتغال مصوب شد تا پایان سال 1401 یک میلیون و هشتصد و پنجاه هزار شغل ایجاد شود. یک بحث، امکانسنجی است که عقلاً امکانپذیر است؟ بله، از لحاظ علمی چون ظرفیتهای خالی زیادی داریم این امر ممکن است اما یک نکته مطرح میشود که اگر این ظرفیت میخواست فعال شود، تا به حال شده بود. این هم بحث درستی است ولی مسأله این است که آیا این برنامهریزی به این شکل که در زیستبوم اشتغال ملی در حال پیگیری است، وجود داشته است؟ ما میگوییم خیر، تقسیم کار ملی برای حل بیکاری تا کنون نبوده است. شاید بگویید آیا این جدیت که بالاخره همه این مسائل را مطرح میکند، وجود نداشته است؟ خیر. ما الان همه دستگاهها را وارد کردیم و با هم توافق کرده و تفاهمنامه بستهایم. خودشان گفتهاند چه نقشی دارند، برشهای استانی را آوردهاند، مثلاً وزارت جهاد در این استان فلان مقدار و در آن استان فلان مقدار براساس کارهای کارشناسی تخصصی آن وزارتخانه برش دارد. اگر این برشها در تمام کشور صورت گیرد، اگر ما پیگیری کنیم، اگر نهادهای مردمی همراهی کنند، اگر دانشگاهها و سازمان فنی و حرفهای در حوزه مهارتآفرینی همکاری کنند حتماً امکانپذیر است. اگر ما نقش خود را ایفا کنیم درست میشود، مسأله اشتغالزایی، بنابر فرمایش رهبری مسألهای است که نباید برایش شب و روز بشناسیم. در کارگروه تخصصی هم رویکرد تمام وزارتخانهها کاملاً مثبت است و آنها هم بجد و جهادی پای کار آمدهاند.
و آیا این برنامهریزی با فرض ادامه تحریمهاست؟
بلکه نکته مهم این است که هیچ جای پیشرفت اقتصادی کشور ما معطل توافق با جلادان غربی و مذاکره و... نیست. در حوزه اشتغال ما با فرض وجود تحریم برنامهریزی میکنیم و اصلاً این کارها واقعاً هیچ ارتباطی با تحریم ندارد. وقتی این همه کارآفرین دنبال نیروی کار هستند و نیروی کار مهارتدیده میخواهند چه ربطی به تحریم دارد؟ ما اگر ایجاد فضای مهارتسازی را درست انجام دهیم، یک بخش از این مسأله حل میشود و به تحریم ربطی ندارد. مسأله ما مسأله تأمین مالی نیست. این همه حجم نقدینگی داریم؛ ما در توافقهای خیلی خوب با بانک مرکزی در مورد هدایت نقدینگی همین مسأله را مطرح کردیم. مسأله تحریم یک مسأله فرا وزارتخانهای است و متصدی آن وزارت امور خارجه است و در حال انجام کارهایش است. ان شاءالله آنچه خیر مردم است، رخ میدهد و رفع تحریم انجام شود ولی متغیر «تحریم اقتصاد» برای ما متغیر «هدف» نیست.
برای ایجاد یک شغل چقدر باید هزینه شود؟
نرخ ایجاد شغل به رسته شغلی بستگی دارد ولی در حوزه شغل روستایی متوسط نرخ 80 میلیون تومان است. برای ایجاد مشاغل شهری اصطلاحاً بیش از 130 تا 150 میلیون لازم است، در برخی حوزهها مثلاً در حوزه پتروشیمی هزینه ایجاد شغل خیلی بیشتر از اینهاست.
درباره کاهش اشتغال جوانان و بیکاری فارغالتحصیلان چه برنامهریزی ای دارید؟
یک مسأله ما هم در فضای اشتغال، بیکاری فارغالتحصیلان است که بخشی از آن به آن فضای مهارتی برمیگردد که در کشور وجود ندارد و کاربردی نبودن علوم نیز نکته مهمی است؛ بخشی هم به این برمیگردد که طراحی و سیاستگذاری مناسب انجام نشده است. اگر فضای اقتصاد دانشبنیان، کسب و کارهای نوآورانه تقویت و حمایت شود خیلی از این مسائل حل میشود. اگر خروجی دانشگاه به سمت کسب و کار برود که در حیطه تخصصی صاحب مهارت هستند، بخشی از این مسأله حل میشود. در برنامهریزیهایمان یک برنامه خیلی مهم و جدی برای حوزه فارغالتحصیلان داریم که آن را در همه توافقنامهها با 40 دستگاه در نظر گرفتیم.
قانون ممنوعیت 2ساله صید ترال جدی گرفته نشد
جاروکشی خلیج فارس
زهره توکلی
خبرنگار
ممنوعیت قانونی صید ترال هم نتوانست جلوی تخریب بستر زنده خلیج فارس را بگیرد. یک سال پیش بود که نمایندگان در بهارستان صید ترال در خلیج فارس را بهمدت دو سال ممنوع کردند. اما شواهد نشان میدهد که همچنان شناورهای متخلف در حال جارو کردن بستر زنده خلیج فارس هستند. تنها در بوشهر در سالجاری 160 فروند شناور صیادی بهدلیل صید ترال توقیف شدهاند. صید ترال شیوه مخربی است که مثل جارو برقی به جان هر جنبده و آبزی که در بستر دریاست، میافتد و موجهای آبی خلیج همیشه فارس را از آبزیان خالی میکند. صید ترال در دنیا چندین سال است که منسوخ شده و آنها به سمت صید بیخطر «گرگور» رفتهاند. گرگور به قفسهای ماهیگیری ساخته شده از سیمهای فلزی به شکل یک نیمکره گفته میشود. کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با الزامی کردن روش صید «گرگور»، باعث شدهاند تا تعداد ماهی و میگو در سواحل این کشورها افزایش یابد.
صید ترال «کف روب» است، صیادان با استفاده از توری که به شکل کیسه بوده و انتهای آن کاملاً بسته شده در نزدیکی بستر کف دریا یا لایههای میان آبی و با فاصله از کف دریا، به صید آبزیان اقدام میکنند. به گفته کارشناسان با هربار کشش تور ترال حدود ۵ تا ۲۵درصد محیط زنده بستر دریا از بین میرود لذا آسیبهای زیادی را به زیستگاههای آبزیان خلیج فارس وارد کرده است.
در حقیقت صید «ترال»، پاک تراشی میکند و از دلفین و کوسه گرفته تا هرگونه موجود دریایی را به دام میاندازد و تا این موجودات و آبزیان به عرشه کشتی برسند، به علت فشار در تور میمیرند چون بسیاری از پستانداران آبی مانند والها و بچه وال و دلفینها نمیتوانند فشار آب را تحمل کنند. بنابراین در سطح آب نفس کشیده و زندگی میکنند.
با وجود استفاده از این نوع صید در کشور، به گفته کارشناسان در هیچ جای دنیا این نوع صید اعمال نمیشود. در کشورهای پیشرفته از طریق رادار زیر آب را مشاهده میکنند و فقط در مکانهایی که تجمع ماهی باشد تور را میاندازند تا ماهیها صید شوند.
البته در کشور ما نیز قرار شده تحقیقات برای جایگزینی روشهای دیگر نظیر روش صید میان آبی به جای روش «ترال» بهصورت پایلوت انجام شود اما انجام آن نیازمند ابزارها و شناورهای خاص و... است که هنوز در اختیار محققان قرار نگرفته است.
نظارت و مدیریت ممنوعیت صید ترال در استان بوشهر با 936 کیلومتر مرز آبی و قرار گرفتن 8 شهرستان در طول این نوار ساحلی به طور حتم سختیهایی دارد چرا که بسیاری از شناورها بدون هویت و مجوز وارد آبها میشوند که نظارت بر آنها نیازمند تعداد کافی نیروی انسانی است.
مدیرکل شیلات استان بوشهر درباره آبزیانی که شامل ممنوعیت صید ترال میشوند به «ایران»، میگوید: شیوه صید ترال به استثنای فصل آزادی صید میگو که معمولاً هرسال در ماههای مرداد و نیمه اول شهریورماه انجام میشود، طبق قانون در تمامی طول سال، ممنوع بوده و انجام آن جرم محسوب میشود. البته در فصل آزادی صید میگو هم تنها شناورهایی حق مشارکت در صید میگو را دارند که دارای مجوز صید میگو باشند و این صید نیز بهمدت محدود انجام میشود.
با توجه به اینکه ممنوعیت صید ترال از آذرماه سال گذشته آغاز شده و حدود یک سال از اجرای آن میگذرد، علی بازدار در خصوص مشکلات شیلات استان بوشهر طی این مدت برای کنترل و نظارت بر روش صید ترال در دریای خلیج فارس میافزاید: استان بوشهر 927 کیلومتر مرز آبی دارد لذا کنترل و نظارت این مسافت نیاز به نیروی انسانی مجرب و امکانات کافی دارد، با این حال و با وجود همه کمبودها اداره کل شیلات استان بوشهر در حد وسع و توان خود در طول سالیان گذشته تاکنون با قاطعیت و شدت تمام با این پدیده به طور جدی مبارزه کرده است.وی تصریح میکند: در این راستا، شیلات استان بوشهر شناورهای مجرم و متخلف زیادی را متوقف کرده و پس از تشکیل پرونده قضایی، مجرم را معرفی و مورد جریمه و اعمال قانون قرار داده است به طوری که متخلفان در کمیسیون رسیدگی به تخلفات، بهمدت 90 روز تعلیق پروانه صید شدهاند و حتی آنها را بهمدت 6 ماه محروم از دریافت سوخت یارانهای کرده است.
این مسئول در خصوص کاستیهای موجود برای نظارت بر این روش صید در استان اظهار میدارد: نبود امکانات و ساز و کارهای کنترلی کافی، ضعف قوانین و آییننامهها و عدم بازدارندگی و نامتعادل بودن میزان جرم و جریمه، سخت و پیچیده بودن فعالیت نظارت و پایش دریا، وجود قایقهای بدون هویت از جمله کاستیهای موجود است که توجه به این کاستیها و حل این مشکلات میتواند کمک خوبی در جهت نظارت بر دریا باشد.
وی با اشاره به برخی راهکارها و نیازهای استان برای پیشگیری بهتر از صید ترال در استان بوشهر میگوید: الکترونیکی کردن تصمیمهای کنترلی و نظارتی، افزایش نیروهای انسانی و شناورهای مجهز و پیشرفته و تخصیص بودجه کافی به یگانهای نظارتی میتواند ما را برای پیشگیری بهتر از صید ترال در استان یاری دهد.
بازدار درباره چگونگی فعالیت تیمهای گشتی استان در خلیج فارس و سازمانهای همکار با شیلات در این زمینه اظهار میدارد: اصولاً گشتهای یگان براساس گزارش های دریافتی میزان آلودگی منطقهای به لحاظ صید غیرمجاز، اهمیت صیدگاهها و برنامهریزیهای انجام شده فصلی و نوبهای و مستمر انجام میشود. سازمان پخش فرآوردههای نفتی در تأمین سوخت شناورها از بنادر صیادی و تردد آنها در دریا همکاری دارند، سپاه پاسداران هم در دریا و صیدگاهها در برخورد با شناورهای مجرم و متخلف در امر صید ترال حسب مورد همکاری میکند.
توقیف ۱۶۰ فروند شناور صیادی در آبهای بوشهر
به دنبال نظارت بر ممنوعیت صید ترال در استان بوشهر، فرمانده یگان حفاظت منابع آبزیان شیلات استان بوشهر نیز در این باره میگوید: با توقیف یک فروند لنج صیادی خوزستانی در محدوده ۱۰ مایلی جزیره خارک بهدلیل انجام صید ممنوعه ترال در خارج از محدوده مجوز، شمار شناورهای صیادی توقیف شده در آبهای این استان در سالجاری به ۱۶۰ فروند افزایش یافت.
به گزارش ایرنا، سرهنگ قدرت الله حاتم وند میافزاید: از آغاز سالجاری تاکنون ۱۶۰ شناور و ۱۶ خودرو متخلف که به صید غیرمجاز و حمل آن اقدام کرده بودند در استان بوشهر توقیف شدهاند.
وی تصریح میکند: در این زمینه 5 هزار و ۱۲۱ کیلوگرم میگو و 3 هزار و ۶۴۱ کیلوگرم ماهی از این شناورها کشف شده است.
حاتم وند ادامه میدهد: با وجود اعتراض صیادان سنتی به صید ترال شناورهای صنعتی با اینکه فعالیت این شناورها از یک سال پیش تاکنون ممنوع شده است اما صید غیرمجاز همین صیادان در همه فصلهای سال با ادوات مخرب ترال ادامه دارد و آسیبهای فراوانی به ذخایر آبزیان و گونههای ارزشمند آبزی وارد کرده است.
خبرنگار
ممنوعیت قانونی صید ترال هم نتوانست جلوی تخریب بستر زنده خلیج فارس را بگیرد. یک سال پیش بود که نمایندگان در بهارستان صید ترال در خلیج فارس را بهمدت دو سال ممنوع کردند. اما شواهد نشان میدهد که همچنان شناورهای متخلف در حال جارو کردن بستر زنده خلیج فارس هستند. تنها در بوشهر در سالجاری 160 فروند شناور صیادی بهدلیل صید ترال توقیف شدهاند. صید ترال شیوه مخربی است که مثل جارو برقی به جان هر جنبده و آبزی که در بستر دریاست، میافتد و موجهای آبی خلیج همیشه فارس را از آبزیان خالی میکند. صید ترال در دنیا چندین سال است که منسوخ شده و آنها به سمت صید بیخطر «گرگور» رفتهاند. گرگور به قفسهای ماهیگیری ساخته شده از سیمهای فلزی به شکل یک نیمکره گفته میشود. کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با الزامی کردن روش صید «گرگور»، باعث شدهاند تا تعداد ماهی و میگو در سواحل این کشورها افزایش یابد.
صید ترال «کف روب» است، صیادان با استفاده از توری که به شکل کیسه بوده و انتهای آن کاملاً بسته شده در نزدیکی بستر کف دریا یا لایههای میان آبی و با فاصله از کف دریا، به صید آبزیان اقدام میکنند. به گفته کارشناسان با هربار کشش تور ترال حدود ۵ تا ۲۵درصد محیط زنده بستر دریا از بین میرود لذا آسیبهای زیادی را به زیستگاههای آبزیان خلیج فارس وارد کرده است.
در حقیقت صید «ترال»، پاک تراشی میکند و از دلفین و کوسه گرفته تا هرگونه موجود دریایی را به دام میاندازد و تا این موجودات و آبزیان به عرشه کشتی برسند، به علت فشار در تور میمیرند چون بسیاری از پستانداران آبی مانند والها و بچه وال و دلفینها نمیتوانند فشار آب را تحمل کنند. بنابراین در سطح آب نفس کشیده و زندگی میکنند.
با وجود استفاده از این نوع صید در کشور، به گفته کارشناسان در هیچ جای دنیا این نوع صید اعمال نمیشود. در کشورهای پیشرفته از طریق رادار زیر آب را مشاهده میکنند و فقط در مکانهایی که تجمع ماهی باشد تور را میاندازند تا ماهیها صید شوند.
البته در کشور ما نیز قرار شده تحقیقات برای جایگزینی روشهای دیگر نظیر روش صید میان آبی به جای روش «ترال» بهصورت پایلوت انجام شود اما انجام آن نیازمند ابزارها و شناورهای خاص و... است که هنوز در اختیار محققان قرار نگرفته است.
نظارت و مدیریت ممنوعیت صید ترال در استان بوشهر با 936 کیلومتر مرز آبی و قرار گرفتن 8 شهرستان در طول این نوار ساحلی به طور حتم سختیهایی دارد چرا که بسیاری از شناورها بدون هویت و مجوز وارد آبها میشوند که نظارت بر آنها نیازمند تعداد کافی نیروی انسانی است.
مدیرکل شیلات استان بوشهر درباره آبزیانی که شامل ممنوعیت صید ترال میشوند به «ایران»، میگوید: شیوه صید ترال به استثنای فصل آزادی صید میگو که معمولاً هرسال در ماههای مرداد و نیمه اول شهریورماه انجام میشود، طبق قانون در تمامی طول سال، ممنوع بوده و انجام آن جرم محسوب میشود. البته در فصل آزادی صید میگو هم تنها شناورهایی حق مشارکت در صید میگو را دارند که دارای مجوز صید میگو باشند و این صید نیز بهمدت محدود انجام میشود.
با توجه به اینکه ممنوعیت صید ترال از آذرماه سال گذشته آغاز شده و حدود یک سال از اجرای آن میگذرد، علی بازدار در خصوص مشکلات شیلات استان بوشهر طی این مدت برای کنترل و نظارت بر روش صید ترال در دریای خلیج فارس میافزاید: استان بوشهر 927 کیلومتر مرز آبی دارد لذا کنترل و نظارت این مسافت نیاز به نیروی انسانی مجرب و امکانات کافی دارد، با این حال و با وجود همه کمبودها اداره کل شیلات استان بوشهر در حد وسع و توان خود در طول سالیان گذشته تاکنون با قاطعیت و شدت تمام با این پدیده به طور جدی مبارزه کرده است.وی تصریح میکند: در این راستا، شیلات استان بوشهر شناورهای مجرم و متخلف زیادی را متوقف کرده و پس از تشکیل پرونده قضایی، مجرم را معرفی و مورد جریمه و اعمال قانون قرار داده است به طوری که متخلفان در کمیسیون رسیدگی به تخلفات، بهمدت 90 روز تعلیق پروانه صید شدهاند و حتی آنها را بهمدت 6 ماه محروم از دریافت سوخت یارانهای کرده است.
این مسئول در خصوص کاستیهای موجود برای نظارت بر این روش صید در استان اظهار میدارد: نبود امکانات و ساز و کارهای کنترلی کافی، ضعف قوانین و آییننامهها و عدم بازدارندگی و نامتعادل بودن میزان جرم و جریمه، سخت و پیچیده بودن فعالیت نظارت و پایش دریا، وجود قایقهای بدون هویت از جمله کاستیهای موجود است که توجه به این کاستیها و حل این مشکلات میتواند کمک خوبی در جهت نظارت بر دریا باشد.
وی با اشاره به برخی راهکارها و نیازهای استان برای پیشگیری بهتر از صید ترال در استان بوشهر میگوید: الکترونیکی کردن تصمیمهای کنترلی و نظارتی، افزایش نیروهای انسانی و شناورهای مجهز و پیشرفته و تخصیص بودجه کافی به یگانهای نظارتی میتواند ما را برای پیشگیری بهتر از صید ترال در استان یاری دهد.
بازدار درباره چگونگی فعالیت تیمهای گشتی استان در خلیج فارس و سازمانهای همکار با شیلات در این زمینه اظهار میدارد: اصولاً گشتهای یگان براساس گزارش های دریافتی میزان آلودگی منطقهای به لحاظ صید غیرمجاز، اهمیت صیدگاهها و برنامهریزیهای انجام شده فصلی و نوبهای و مستمر انجام میشود. سازمان پخش فرآوردههای نفتی در تأمین سوخت شناورها از بنادر صیادی و تردد آنها در دریا همکاری دارند، سپاه پاسداران هم در دریا و صیدگاهها در برخورد با شناورهای مجرم و متخلف در امر صید ترال حسب مورد همکاری میکند.
توقیف ۱۶۰ فروند شناور صیادی در آبهای بوشهر
به دنبال نظارت بر ممنوعیت صید ترال در استان بوشهر، فرمانده یگان حفاظت منابع آبزیان شیلات استان بوشهر نیز در این باره میگوید: با توقیف یک فروند لنج صیادی خوزستانی در محدوده ۱۰ مایلی جزیره خارک بهدلیل انجام صید ممنوعه ترال در خارج از محدوده مجوز، شمار شناورهای صیادی توقیف شده در آبهای این استان در سالجاری به ۱۶۰ فروند افزایش یافت.
به گزارش ایرنا، سرهنگ قدرت الله حاتم وند میافزاید: از آغاز سالجاری تاکنون ۱۶۰ شناور و ۱۶ خودرو متخلف که به صید غیرمجاز و حمل آن اقدام کرده بودند در استان بوشهر توقیف شدهاند.
وی تصریح میکند: در این زمینه 5 هزار و ۱۲۱ کیلوگرم میگو و 3 هزار و ۶۴۱ کیلوگرم ماهی از این شناورها کشف شده است.
حاتم وند ادامه میدهد: با وجود اعتراض صیادان سنتی به صید ترال شناورهای صنعتی با اینکه فعالیت این شناورها از یک سال پیش تاکنون ممنوع شده است اما صید غیرمجاز همین صیادان در همه فصلهای سال با ادوات مخرب ترال ادامه دارد و آسیبهای فراوانی به ذخایر آبزیان و گونههای ارزشمند آبزی وارد کرده است.
2021 سال فرار بزرگ
امریکا در پی خروج ناکام از افغانستان به حضور نظامی خود در عراق نیز پایان بخشید
نماینده ویژه رئیس جمهور در امور افغانستان سیاست تهران در قبال کابل را تشریح کرد
طالبان از منظر ایران
گفتوگو با «حسین اکبری» کارشناس محور مقاومت درباره جنگ عربستان و یمن در سال 2021
گردابی که عربستان را درمانده کرد
همراه با گفت وگوها و گفتارهایی از
خالد قدومی، سید رضا صدرالحسینی، صادق ملکی، محسن پاک آیین، سالار نامدار وندایی و جان لیچفیلد دانگ یوان
17 تا 20
طالبان از منظر ایران
گفتوگو با «حسین اکبری» کارشناس محور مقاومت درباره جنگ عربستان و یمن در سال 2021
گردابی که عربستان را درمانده کرد
همراه با گفت وگوها و گفتارهایی از
خالد قدومی، سید رضا صدرالحسینی، صادق ملکی، محسن پاک آیین، سالار نامدار وندایی و جان لیچفیلد دانگ یوان
17 تا 20
دانش در شعر آیینی
حنیف طاهری
شاعر و مداح
شعر آیینی امروز دو وجه دارد؛ یکی وجه رایج جامعه است که شعر آیینی را از اشعار هیأت جدا میدانند و من بهشدت با آن مخالفم. از نظر من این دو یکی هستند اگر برخی اشعار آیینی در هیأتها خوانده نمیشود، بنا به سلیقه مستمع یا حتی سلیقه مداح در انتخاب شعر است که برای راحتی کار تفکیکی بین شعر آیینی و شعر هیأت قائل میشویم و این اشتباه است. شعر آیینی در هر حالت شعر آیینی است و آن دسته اشعار که درهیأتهای مذهبی هم خوانده میشود در زمره اشعار آیینی قرار میگیرد. شعر آیینی امروز از جهاتی بسیار خوب است، رویشهای خوبی در آن ایجاد شده که متأسفانه از آنها برای خوانش در جلسات استفاده نمیشود. نه اینکه اصلاً از این اشعار خوب استفاده نشود اما به قدر کافی نیست. اسم نمیبرم و مثال نمیزنم اما هستند جوانانی که اشعار بسیار پرمغز و فاخر ارائه میدهند و ادب را در ساحت اهل بیت رعایت میکنند ولی از جانب مداحان به اشعارشان اقبالی صورت نمیگیرد.
ما امروز در شعر آیینی، از یک جهت رویشی داریم که بسیار خوب است و اکثریت کسانی که شعرهای آیینی فاخر میگویند به اشعار قدما احاطه دارند. آنها را مطالعه و مرور کردهاند و شعرهای خودشان بسیار پرمغز است. اولین قید شعر آیینی این است که ساحت معصوم رعایت شود و متأسفانه برخی اشعار از همین پله اول بهدرستی عبور نمیکنند و اشعاری در روضهها و مرثیهها شنیده میشود که کاملاً زمینی با مرثیه برخورد کرده است، در حالی که چنین اجازهای نداریم. اگر در شعر قدما یا شاعران آیینی امروز دقت کنیم، متوجه میشویم که راجع به سیدالشهدا، قتلگاه، مراثی مقدرات حرم هر چیزی را به زبان نمیآورند. در لفافه سخن میگویند ولی در بین برخی شعرای امروز طرح زمینی برخی موضوع ها بسیار عادی شده است. بنابراین در این باره هم رویش داشتهایم و هم ریزش. ریزش معرفتی و مفهومی بوده است. قرار نیست هر آنچه اسم شاعری بزرگ پای آن دیده میشود، در روضهها و مرثیهها خوانده شود و برخی بزرگان شعر آیینی هم هستند که اشعار سخیف سرودهاند. باید دقت کرد که در شعر آیینی چه گفته شده نه اینکه چه کسی آن را گفته است. بهنظرم وضعیت شعر آیینی امروز چنین است ولی کمی خطرناک و بدحال است و باید به آن رسیدگی شود.
متأسفانه مداحان عزیز از ظرفیتی که در شعر آیینی ایجاد شده، خوب استفاده نمیکنند. بیشتر در قبال ظرفیت احساسی مردم از آن استفاده میکنند نه در بحث معارف یا مبنای اعتقادی شیعه. اصلاً از این عنوانها استفاده نمیکنند. بیشتر از جنبه احساسی و اشعار روزمره بهره میگیرند وگرنه از باب معرفت باشد، میتوانند جلساتی برگزار کنند و از شاعران بخواهند که بیشتر به جنبههای معارفی و حماسی و اعتقادی بپردازند.
در این صورت خیلی بهرهها میتوان برد چون استعدادهای خوبی در این زمینهها وجود دارد اما متأسفانه از این استعداد برای گرفتن اشک استفاده میشود که البته گریه در مجلس ائمه نعمتی است که خداوند به هر کسی نمیدهد.
در شعر نمیتوانیم فقط به اشک فکر کنیم. در شعر امروز فقط قافیه و ردیف کنار هم قرار گرفته و از هنر و کشفیات شعری خالی است. به همین دلیل مداحان عزیز بخصوص آنها که بزرگتر این کار هستند از ظرفیت شعر امروز بهره نمیگیرند و به قول معروف نقشی در ارتقای شعر آیینی امروز ایفا نمیکنند و اصولاً تا جایی که من خبر دارم، شعرایی که فاخر میگویند، سنجیده شعر میگویند، خیلی با صلابت شعر میگویند، خیلی با مداحان ارتباطی ندارند و از آن سو مداحان هم شعرای خودشان را دارند که بنا بر سلیقه مداح و جلسه مذکور شعر میگویند. در حالی که شاعر آیینی باید شعرش را بگوید، مداح معرفتآموزی کند و آن را به مستمع انتقال بدهد.
نکته دیگر آنکه در دانش ادبیات وقتی به پیشکسوتان نگاه میکنیم، متوجه میشویم که آنها از حداقل دانشی در ادبیات برخوردار بودند. مسمط، مخمس، مسمس، مسدس، مستزاد، رباعی، دوبیتی، ترجیعبند و ترکیببند را میدانند و به مقدمات اولیه شعر آشنا هستند و ادبیات را خوب میشناسند و با دورههای ادبی آشنا هستند. این دیگر تعارف بردار نیست و نمیشود با تعارف برخورد کرد. از شعری که مداح در جلسهاش استفاده میکند، مشخص است که چقدر به ادبیات واقف است.
همه میدانند اگر کسی اسم سعدی و حافظ و بیدل و مولوی و صائب را بیاورد، ادبیات شناس است. مطالعه شعری، باعث شناخت ادبیات میشود. باید با کلمات، عبارات و مفاهیم و جان مطلب ارتباط داشته باشد. باید قافیه و ردیف و قالبهای مختلف شعری را بشناسد حتی اگر تمام اوزان، صنایع ادبی، آرایه ها و بحرها را بهصورت دقیق و کامل نشناسد که اگر بداند فبهاالمراد، ولی متأسفانه برخی مداحان ما با سطح ابتدایی ادبیات هم بیگانه هستند.
وقتی درمورد هر فن یا حرفهای حرف میزنیم، به گذشتگان و پیشکسوتان آن حرفه توجه داریم و میزان دانشی که درباره آنها وجود دارد. یعنی بدون شناخت پیشینه یک حرفه نمیتوان داعیهدار بود و خبره شد اما در مداحی امروز بعضاً دیگر چنین نیست شاید چون بزرگتر نداریم و به اصطلاح این صنف استادکار ندارد که اگر داشت از مداحان میخواست که بروند مطالعه کنند، ادبیات را بشناسند و متعهد به پاسخگویی میشدیم اما این روزها خیلی راحت هر کسی در صفحات مجازی و بدون هیچ پیشینهای مداح میشود بدون اینکه سر رشتهای درباره مباحث مداحی داشته باشد. مهمترین بحث مداحی هم همانطور که حضرت آقا فرمودهاند « شعر است». مداحی یعنی شعر. شعر فهمیدن، شعر خواندن و به شعر مسلط بودن که متأسفانه یکی از بزرگترین آفتهایی که وجود دارد این است که برخی از مداحان ما از ادبیات تهی هستند.
شاعر و مداح
شعر آیینی امروز دو وجه دارد؛ یکی وجه رایج جامعه است که شعر آیینی را از اشعار هیأت جدا میدانند و من بهشدت با آن مخالفم. از نظر من این دو یکی هستند اگر برخی اشعار آیینی در هیأتها خوانده نمیشود، بنا به سلیقه مستمع یا حتی سلیقه مداح در انتخاب شعر است که برای راحتی کار تفکیکی بین شعر آیینی و شعر هیأت قائل میشویم و این اشتباه است. شعر آیینی در هر حالت شعر آیینی است و آن دسته اشعار که درهیأتهای مذهبی هم خوانده میشود در زمره اشعار آیینی قرار میگیرد. شعر آیینی امروز از جهاتی بسیار خوب است، رویشهای خوبی در آن ایجاد شده که متأسفانه از آنها برای خوانش در جلسات استفاده نمیشود. نه اینکه اصلاً از این اشعار خوب استفاده نشود اما به قدر کافی نیست. اسم نمیبرم و مثال نمیزنم اما هستند جوانانی که اشعار بسیار پرمغز و فاخر ارائه میدهند و ادب را در ساحت اهل بیت رعایت میکنند ولی از جانب مداحان به اشعارشان اقبالی صورت نمیگیرد.
ما امروز در شعر آیینی، از یک جهت رویشی داریم که بسیار خوب است و اکثریت کسانی که شعرهای آیینی فاخر میگویند به اشعار قدما احاطه دارند. آنها را مطالعه و مرور کردهاند و شعرهای خودشان بسیار پرمغز است. اولین قید شعر آیینی این است که ساحت معصوم رعایت شود و متأسفانه برخی اشعار از همین پله اول بهدرستی عبور نمیکنند و اشعاری در روضهها و مرثیهها شنیده میشود که کاملاً زمینی با مرثیه برخورد کرده است، در حالی که چنین اجازهای نداریم. اگر در شعر قدما یا شاعران آیینی امروز دقت کنیم، متوجه میشویم که راجع به سیدالشهدا، قتلگاه، مراثی مقدرات حرم هر چیزی را به زبان نمیآورند. در لفافه سخن میگویند ولی در بین برخی شعرای امروز طرح زمینی برخی موضوع ها بسیار عادی شده است. بنابراین در این باره هم رویش داشتهایم و هم ریزش. ریزش معرفتی و مفهومی بوده است. قرار نیست هر آنچه اسم شاعری بزرگ پای آن دیده میشود، در روضهها و مرثیهها خوانده شود و برخی بزرگان شعر آیینی هم هستند که اشعار سخیف سرودهاند. باید دقت کرد که در شعر آیینی چه گفته شده نه اینکه چه کسی آن را گفته است. بهنظرم وضعیت شعر آیینی امروز چنین است ولی کمی خطرناک و بدحال است و باید به آن رسیدگی شود.
متأسفانه مداحان عزیز از ظرفیتی که در شعر آیینی ایجاد شده، خوب استفاده نمیکنند. بیشتر در قبال ظرفیت احساسی مردم از آن استفاده میکنند نه در بحث معارف یا مبنای اعتقادی شیعه. اصلاً از این عنوانها استفاده نمیکنند. بیشتر از جنبه احساسی و اشعار روزمره بهره میگیرند وگرنه از باب معرفت باشد، میتوانند جلساتی برگزار کنند و از شاعران بخواهند که بیشتر به جنبههای معارفی و حماسی و اعتقادی بپردازند.
در این صورت خیلی بهرهها میتوان برد چون استعدادهای خوبی در این زمینهها وجود دارد اما متأسفانه از این استعداد برای گرفتن اشک استفاده میشود که البته گریه در مجلس ائمه نعمتی است که خداوند به هر کسی نمیدهد.
در شعر نمیتوانیم فقط به اشک فکر کنیم. در شعر امروز فقط قافیه و ردیف کنار هم قرار گرفته و از هنر و کشفیات شعری خالی است. به همین دلیل مداحان عزیز بخصوص آنها که بزرگتر این کار هستند از ظرفیت شعر امروز بهره نمیگیرند و به قول معروف نقشی در ارتقای شعر آیینی امروز ایفا نمیکنند و اصولاً تا جایی که من خبر دارم، شعرایی که فاخر میگویند، سنجیده شعر میگویند، خیلی با صلابت شعر میگویند، خیلی با مداحان ارتباطی ندارند و از آن سو مداحان هم شعرای خودشان را دارند که بنا بر سلیقه مداح و جلسه مذکور شعر میگویند. در حالی که شاعر آیینی باید شعرش را بگوید، مداح معرفتآموزی کند و آن را به مستمع انتقال بدهد.
نکته دیگر آنکه در دانش ادبیات وقتی به پیشکسوتان نگاه میکنیم، متوجه میشویم که آنها از حداقل دانشی در ادبیات برخوردار بودند. مسمط، مخمس، مسمس، مسدس، مستزاد، رباعی، دوبیتی، ترجیعبند و ترکیببند را میدانند و به مقدمات اولیه شعر آشنا هستند و ادبیات را خوب میشناسند و با دورههای ادبی آشنا هستند. این دیگر تعارف بردار نیست و نمیشود با تعارف برخورد کرد. از شعری که مداح در جلسهاش استفاده میکند، مشخص است که چقدر به ادبیات واقف است.
همه میدانند اگر کسی اسم سعدی و حافظ و بیدل و مولوی و صائب را بیاورد، ادبیات شناس است. مطالعه شعری، باعث شناخت ادبیات میشود. باید با کلمات، عبارات و مفاهیم و جان مطلب ارتباط داشته باشد. باید قافیه و ردیف و قالبهای مختلف شعری را بشناسد حتی اگر تمام اوزان، صنایع ادبی، آرایه ها و بحرها را بهصورت دقیق و کامل نشناسد که اگر بداند فبهاالمراد، ولی متأسفانه برخی مداحان ما با سطح ابتدایی ادبیات هم بیگانه هستند.
وقتی درمورد هر فن یا حرفهای حرف میزنیم، به گذشتگان و پیشکسوتان آن حرفه توجه داریم و میزان دانشی که درباره آنها وجود دارد. یعنی بدون شناخت پیشینه یک حرفه نمیتوان داعیهدار بود و خبره شد اما در مداحی امروز بعضاً دیگر چنین نیست شاید چون بزرگتر نداریم و به اصطلاح این صنف استادکار ندارد که اگر داشت از مداحان میخواست که بروند مطالعه کنند، ادبیات را بشناسند و متعهد به پاسخگویی میشدیم اما این روزها خیلی راحت هر کسی در صفحات مجازی و بدون هیچ پیشینهای مداح میشود بدون اینکه سر رشتهای درباره مباحث مداحی داشته باشد. مهمترین بحث مداحی هم همانطور که حضرت آقا فرمودهاند « شعر است». مداحی یعنی شعر. شعر فهمیدن، شعر خواندن و به شعر مسلط بودن که متأسفانه یکی از بزرگترین آفتهایی که وجود دارد این است که برخی از مداحان ما از ادبیات تهی هستند.
مقاومت امریکا را اخراج میکند
حيدر البرزنجی
تحلیلگر سياسی و رئيس مركز الوان للحوار در عراق
دشمنان عراق یعنی امریکا و بریتانیا و همراهان خلیجی آنها تلاش داشتند فضای سیاسی عراق را به سمت کودتای سفید سیاسی علیه مقاومت سوق دهند که تحولات اخیر، استراتژیها را تغییر داد. اکنون امکان کودتای نظامی با وجود حشد الشعبی از بین رفته همچنین کودتای سیاسی نیز که با تظاهرات دنبال آن بودند از بین رفت. قانون جدید انتخابات در عراق که هر کسی برداشت خود را از آن داشت نتوانست درست عمل کند و موجب دخالت خارجی شد و اراده مردم را تغییر داد و با همه ادله حقی که دادگاه شورای قانون اساسی هم نتوانست علیه آن چیزی بگوید با آن برخورد سیاسی شد.
در حال حاضر شورای هماهنگی بازنده نیست و در حال گفتوگو است و قطعاً از این انتخابات برای انتخابات 2025 تجربه میگیرد. معتقدم بحران بزرگی که میخواهد وارد سیاست عراق شود این است که عراق را وارد به فضای عادی سازی بکند و این چیزی است که به آن دست نخواهند یافت. اتفاقی که در جریان انتخابات عراق افتاد این است که پارلمانی شکل گرفت که نمیتواند خروج نیروهای امریکایی را مصوب کند. این در حالی است که پارلمان و دولت نمیتوانند در برابر تغییرات سیاسی و شرایط منطقه ایستادگی کنند.
نکته دیگر این است که اراده ای وجود دارد که دولت ضعیفی راه بیفتد تا بتوانند شرایط موجود را بر آن تحمیل کنند. مسأله خروج امریکا با تصمیم سیاسی حل نمیشود، بلکه مقاومت تنها انتخابی است که امریکا را خارج میکند. همان گونه از 2008 تا 2011 رخ داد.
امروز ما چالشهای زیادی داریم که مهمترین آنها خروج نیروهای امریکایی از عراق است و ما به این شرایط نزدیک شدهایم و خروج امریکایی ها باید رسماً اعلام شود. آنها میخواهند کاری کنند که نیروهای سیاسی به این فکر بیفتند که امریکاییها بمانند فلذا موضع سیاسی ما باید متحد و قوی باقی بماند چرا که میخواهند بیت شیعی را با ایجاد تفرقه از بین ببرند. امروز نیاز به کار جدید است و آن را رسانهها و شرایط اجتماعی و سیاسی باید بازسازی کنند.
باید مسیر را اصلاح کرد و سلوک رفتار سیاسی را تغییر داد تا ایجاد امید شود. باید نیروی جدید سیاسی وارد شود، همانطور که امریکاییها آوردند باید ما هم نیروی جدید سیاسی بیاوریم تا بتوانیم جلوی آنها را بگیریم.
تحلیلگر سياسی و رئيس مركز الوان للحوار در عراق
دشمنان عراق یعنی امریکا و بریتانیا و همراهان خلیجی آنها تلاش داشتند فضای سیاسی عراق را به سمت کودتای سفید سیاسی علیه مقاومت سوق دهند که تحولات اخیر، استراتژیها را تغییر داد. اکنون امکان کودتای نظامی با وجود حشد الشعبی از بین رفته همچنین کودتای سیاسی نیز که با تظاهرات دنبال آن بودند از بین رفت. قانون جدید انتخابات در عراق که هر کسی برداشت خود را از آن داشت نتوانست درست عمل کند و موجب دخالت خارجی شد و اراده مردم را تغییر داد و با همه ادله حقی که دادگاه شورای قانون اساسی هم نتوانست علیه آن چیزی بگوید با آن برخورد سیاسی شد.
در حال حاضر شورای هماهنگی بازنده نیست و در حال گفتوگو است و قطعاً از این انتخابات برای انتخابات 2025 تجربه میگیرد. معتقدم بحران بزرگی که میخواهد وارد سیاست عراق شود این است که عراق را وارد به فضای عادی سازی بکند و این چیزی است که به آن دست نخواهند یافت. اتفاقی که در جریان انتخابات عراق افتاد این است که پارلمانی شکل گرفت که نمیتواند خروج نیروهای امریکایی را مصوب کند. این در حالی است که پارلمان و دولت نمیتوانند در برابر تغییرات سیاسی و شرایط منطقه ایستادگی کنند.
نکته دیگر این است که اراده ای وجود دارد که دولت ضعیفی راه بیفتد تا بتوانند شرایط موجود را بر آن تحمیل کنند. مسأله خروج امریکا با تصمیم سیاسی حل نمیشود، بلکه مقاومت تنها انتخابی است که امریکا را خارج میکند. همان گونه از 2008 تا 2011 رخ داد.
امروز ما چالشهای زیادی داریم که مهمترین آنها خروج نیروهای امریکایی از عراق است و ما به این شرایط نزدیک شدهایم و خروج امریکایی ها باید رسماً اعلام شود. آنها میخواهند کاری کنند که نیروهای سیاسی به این فکر بیفتند که امریکاییها بمانند فلذا موضع سیاسی ما باید متحد و قوی باقی بماند چرا که میخواهند بیت شیعی را با ایجاد تفرقه از بین ببرند. امروز نیاز به کار جدید است و آن را رسانهها و شرایط اجتماعی و سیاسی باید بازسازی کنند.
باید مسیر را اصلاح کرد و سلوک رفتار سیاسی را تغییر داد تا ایجاد امید شود. باید نیروی جدید سیاسی وارد شود، همانطور که امریکاییها آوردند باید ما هم نیروی جدید سیاسی بیاوریم تا بتوانیم جلوی آنها را بگیریم.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021
پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
خرابی آسفالت قبل و بعد از پل سفید در محور فیروزکوه: آقای خامسی: آسفالت قبل و بعد از پل سفید در محور فیروزکوه که محل اصلی برای تردد خودروها است بسیار خراب شده، متأسفانه اقدامی بابت تعمیر آن صورت نمیگیرد.جا دارد با توجه به آغاز فصل سرما مسئولان محترم به این موضوع رسیدگی کنند.
یکی از هموطنان : باوجود شیوع سویه امیکرون چرا امتحانات مدارس باید به صورت حضوری برگزار شود؟! از مسئولان آموزش و پرورش میخواهم به فکر سلامتی دانشآموزان و معلمان عزیز باشند.
یکی از اهالی شهر اهواز : بیمارستان رازی اهواز غذایش مناسب بیماران نیست و کیفیت پایین دارد این بیمارستان دولتی هم است. لطفاً مسئولان محترم رسیدگی نمایند.
تلفن: 88769075 - 021
پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
خرابی آسفالت قبل و بعد از پل سفید در محور فیروزکوه: آقای خامسی: آسفالت قبل و بعد از پل سفید در محور فیروزکوه که محل اصلی برای تردد خودروها است بسیار خراب شده، متأسفانه اقدامی بابت تعمیر آن صورت نمیگیرد.جا دارد با توجه به آغاز فصل سرما مسئولان محترم به این موضوع رسیدگی کنند.
یکی از هموطنان : باوجود شیوع سویه امیکرون چرا امتحانات مدارس باید به صورت حضوری برگزار شود؟! از مسئولان آموزش و پرورش میخواهم به فکر سلامتی دانشآموزان و معلمان عزیز باشند.
یکی از اهالی شهر اهواز : بیمارستان رازی اهواز غذایش مناسب بیماران نیست و کیفیت پایین دارد این بیمارستان دولتی هم است. لطفاً مسئولان محترم رسیدگی نمایند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
شهادت بانوی دوعالم حضرت زهرا(س) تسلیت باد
-
شاه! تروریست تویی نه حزبالله
-
تختی هرگز نمیمیرد
-
بانکهای خصوصی پشتپرده جهشهای ارزی
-
سیل اشک
-
مدیترانه نزدیکتر شد
-
نه به ضربالاجلهای ساختگی
-
وحدت در بیت شیعی
-
محافظ لازمم
-
8/ 1 میلیون شغل جدید با فرض ادامه تحریمها
-
جاروکشی خلیج فارس
-
2021 سال فرار بزرگ
-
دانش در شعر آیینی
-
مقاومت امریکا را اخراج میکند
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین